چکیده:
در این مقاله شهرنشینی پیرامونی با تکیه بر کارهای کاستل،گوردون،هاروی،لوجکین، فرانک،کاردوزو،فلاناگان،پورتز،والتون،والرشتاین و...مورد بحث قرار میگیرد.در وهله نخست سعی بر این شده تا نظریات توسعهنیافتگی مرتبط با مرکز-پیرامون که بر نقش تعیینکننده بازار جهانی تأکید دارند و توسعهنیافتگی مرتبط با مرکز-پیرامون که بر نقش تعیینکننده بازار جهانی تأکید دارند و توسعه کشورهای جهان سوم را بازتاب تغییرات خارجی دانستهاند و معتقدند که هرگاه الگوی توسعه برونزا با اختلال مواجه شود پیشرفتی در توسعه صنعتی کشورهای اقماری به وجود میآید،مطرح و در این راستا تئوریهای وابستگی و امپریالیسم و تئوری سیستم جهانی در ارتباط با شهرنشینی پیرامونی مورد تحلیل قرار گرفته است.به استناد تطبیق این تئوریها،توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی پدیدههایی جدا از هم تلقی نمیشوند بلکه هر دو نتایج متفاوت پدیده واحد هستند،زنجیره مازادکشی،مراکز و حاشیهها را در ابعاد جهانی پدید میآورد که شهرنشینی پیرامونی یکی از این فرایندها به شمار میرود.کشورهای پیرامونی مواد خام مورد نیاز کشورهای رشدیافته را تأمین کرده و به جای آن کالاهای مصنوع وارد میکنند(در سطح جهانی).در سطح منطقهای نیز شهرهای بزرگ نقش مرکز را بازی کرده و مناطق روستایی را در حاشیه قرار میدهند.هدف اساسی در این مقاله پرداختن به تطبیق تئوریهای مرتبط با شهرشینی مرکز و حومه بوده که ضمن تطبیق آنها سعی بر این شده است که چگونگی ایجاد شهرنشینی پیرامونی مطالعه شده و عواقب و مشکلاتی که از چنین نظام شهرنشینی به وجود میآید بررسی شود.لازم به یادآوری است که روش مطالعه جهت تنظیم این مقاله تاریخی(اسنادی)بوده و منابع مورد مطالعه بیشتر بر محور شهرنشینی مرکز و حومن متمرکز بوده است.
خلاصه ماشینی:
"تعیینکننده بازار جهانی تأکید دارند و توسعه کشورهای جهان سوم را بازتاب تغییرات خارجی
امپریالیسم و تئوری سیستم جهانی در ارتباط با شهرنشینی پیرامونی مورد تحلیل قرار گرفته
حاشیهها را در ابعاد جهانی پدید میآورد که شهرنشینی پیرامونی یکی از این فرایندها به
تطبیق آنها سعی بر این شده است که چگونگی ایجاد شهرنشینی پیرامونی مطالعه شده و
ویژگیهای شهرنشینی هرکدام از این ساختار فضایی مورد بررسی قرار گیرد،از سوی دیگر
روابط داخلی سیستم شهرنشینی در این دو ساختار فضایی(حومه و مرکز)به عمل آمده و
سرمایهداری برای کنترل منابع کمیاب مواد خام و یافتن بازار فروش کشورهای دیگر جهان را
خاص بین این دو،منجر به توسعهنیافتگی جهان سوم با کشورهای پیرامون میشود.
اقتصادی چگونه از شهر پیرامونی به مراکز اصلی نظام جهانی انتقال مییابد؟و ویژگیهای
گردیده که نتیجه آن اختلافات فاحشی است که بین فضاهای شهری جوامع جهان سوم از
شهری در کشورهای جهان سوم بازتاب نقشی است که دولت-ملتها در سیستم اقتصاد
Warren فرایند،تفاوتهای اساسی در توسعه بین و درون خود تجمع شهری نیز به وجود میآید.
شهرها در کشورهای پیرامون به معنی وابستگی روزافزون آنها برای ارائه خدمات در سطح بین المللی است.
کشورهای پیرامونی بدون در نظر گرفتن عملکرد نظام سرمایهداری و رابطهء نابرابر مرکز و
حوزههای پیرامونی در واقع بیشتر در برگیرنده رقابت این بخشهای غیر رسمی است.
وسیله شرایط بین کارکردهایی که این بخش برای سیستم جهانی انجام میدهد و تمایل به
کشورهای مرکز و پیرامون توجه میشود که درگیر نظام اقتصاد جهانی مشترک هستند.
درونی کشورهای پیرامونی بخشی از نظام جهانی تولید و مصرف است."