چکیده:
دکتر استوارت هوور1استاد دانشکدهء روزنامهنگاری و ارتباطات جمعی در دانشگاه کلرادو2ایالات متحدهء آمریکاست.وی در بخش پژوهشهای دینی3و در برنامهء مطالعات آمریکایی،4استاد همکار است.وی مدیریت همایش رسانه،دین و فرهنگ5-که در 11 تا 14 ژانویهء 1996 برگزار شد و دومین همایش بین المللی دربارهء این موضوع و اولین همایش همگانی بود-را بر عهده داشت.این همایش،220 شرکتکننده را به خود جذب کرد و مهمترین نقطهء عطف در بسط تحقیق در این عرصه نامیده شد. وی علاوه بر آثارش دربارهء رسانه و دین،بین سالهای 1981 تا 1990 تحقیقاتی دربارهء رسانه و فرهنگ در کارائیب شرقی داشته است.دکتر استوارت ام.هوور مدیریت مطالعهء سمبلیسم،رسانه و روال زندگی6را بر عهده دارد.وی مدرک دکترای خود در ارتباطات جمعی را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت کرده است و همچنین دارای مدرک کارشناسی ارشد اخلاق نیز میباشد.در زمینهء تحقیقات،وی به پذیرش مطالعات مخاطبین رسانه و لوازم مربوطهء آن علاقهمند است. هوور بر مطالعات رسانه و دین متمرکز شده و ابتدا بر پدیدهء تبلیغ مذهبی تلویزیونی و سپس بر ساختار برهانی و فرهنگی دین از طریق نشریات توجه داشت.مطالعهء سمبلیسم،رسانه و روال زندگی،روند تکامل کار وی را نشان میدهد. برخی آثار وی مشتملند بر: دین رسانهای جمعی:غول الکترونیکی،7منابع اجتماعی کلیسای الکترونیک(1988)،8بازاندیشی رسانه، دین و فرهنگ با ویراستاری مشترک نات لاندبی(1997)9مشارکت در ویرایش کتاب تلویزیون دینی: مناقشات و نتایج،10دین در اخبار:ایمان و روزنامهنگاری در گفتمان همگانی آمریکا11و جدیدترین کتابش که در بازار ایران قابل دسترسی است کتاب دین در عصر رسانه12میباشد. کلارک،عضو هیئتمدیرهء انجمن ارتباطات بین المللی17است و ریاست بخش ارتباطات همگانی18را نیز بر عهده دارد.وی همچنین در هیئت ویراستاری نشریات رسانهء جدید و جامعه،ارتباطات همگانی، ارتباطات و دین به کار مشغول است.19او عضو هیئت مشاورهء دانشگاهی پروژهء زندگی آمریکایی20 میباشد و عضو کمیسیون تحقیق بین المللی دربارهء رسانه،دین و فرهنگ21نیز بوده است. کلارک سابقا یک تولیدکنندهء تلویزیونی و متخصص بازاریابی بوده است.کلارک در رشتههای رسانهء جدید،روزنامهنگاری تناوبی،تاریخچهء رسانه و پژوهشهای فرهنگی-انتقادی و شیوههای تحقیق کیفی تدریس میکند.
خلاصه ماشینی:
"در ادامه گفتم که در آمریکای کنونی یک اتحاد ایدئولوژیک بین شاخههای محافظهکار دین مسیحیت، سرمایهداری و انواع سیاستهایی که مشروعیت خود را از نظام سیاسی و ابتکارات بین المللی آن کسب میکنند،وجود دارد ولی در ایران مشاهده کردهام که به نظر میرسد یک اتحاد ایدئولوژیک بین دیدگاههای مارکسیستی-سوسیالیستی و دین اسلام بهویژه در هنگام انقلاب وجود داشته و به این نکته اشاره کردم که رسانههای ایران در یک سیستم دولتی کار میکردند.
این شادمانی به دلیل اشارهام به عدم تطابق بین اظهارات برابری جنسیتی و الگوهای زبانی بود که به کار گرفته میشد و نیز اشاره به طبقهء فرودست اجتماعی در ایران که بعضی از زنان قبلا آن را گفته بودند.
آیا منظور این است که برنامهها مخاطب زیادی داشتهاند؟ که از دید تولیدکنندگان ارزش بالای تولیدی داشتهاند یا آنان برنامههای تولیدی را براساس یافتههای اجتماعیای که در آنها بهکار گرفته شدهاند،ردهبندی کردهاند؟ همچنین گفتم که از دیدگاه من در یک نظام رسانهای تجاری،به نظر میرسد که یک نظام رسانهای دولتی با پایههای قوی دینی ممکن است بیش از آنچه در آمریکا وجود دارد دربارهء مسائلی چون ارائهء تفاوتهای دینی و فرهنگی،فرصت داشته باشد و تعجبی ندارد که صداوسیمای جمهوری اسلامی،سازندگان جوان خود را به سوی برنامهسازیای برده باشد که تجربههای آنان از ایران و اسلام را به روشی منحصربهفرد ارائه کنند.
دوست دارم فکر کنم که ما احتمالا به کسانی مشروعیت بخشیدیم که قصد داشتند دولت را در جهت حرکت به سوی ایدهآلها و فشار کمتر بر مردم،به چالش بکشند که این چالش،بیشتر در حوزهء روابط بین جنسیتها و نحوهء ارائهء تفاوتهای مذهبی و جنسیتی بود."