خلاصه ماشینی:
"غیر از این پنج شخصیت،نمونههای دیگری از (به تصویر صفحه مراجعه شود) «دیگری»نیز وجود دارد که بهعلت ویژگیهای مشترک،میتوان گفت آنان نیازمندانی هستند که به کمک عمو رستم نیاز دارند.
«دیگری مطلوب»در کتاب میرکیانی همانگونه که دیدیم،شخصیتهای اکبر و دایی رحیم در کتاب زمستان و آتش،دایی سهراب و عمو رستم در دو کتاب دیگر و مشتراب در کتاب عمو رستم،برجستهترین نمونههای«دیگری»در نوع مطلوب و در واقع،الگوی پیشنهادی نویسنده در این چهار کتاب هستند(نکته قابل توجه اینکه چون سندباد شخصیتی در سرزمین قصههاست و شرایطش بالکل با دیگران متفاوت است و از سوی دیگر،او بیش از آنکه تجلی«دیگری»باشد،جزئی از حافظه جمعی و تاریخی ماست،نمیتوان او را جزو نمونههای دیگری دانست».
اما او نیز با مشخص شدن اینکه دو هزار تومان دیگر ندارد تا به پدر قرض دهد،به جرگه پاییندستان(از نظر مالی)میپیوندد و بدین ترتیب،میتوان گفت که تمام این شخصیتها از طبقه آسیبپذیر و مستضعفان هستند که چندان پولی برای خرج کردن ندارند.
3)خوب بودن: شاید نتوان این ویژگی را جزو ویژگیهای شخصیتی آنان دانست،اما نکته بسیار مهم،این است که حتی بدون در نظر گرفتن این ویژگی نیز این شخصیتها شخصیتهایی«خوب»یا«سفید»هستند و این دقیقا به علت موضعگیری صریح نویسنده در داستان است.
تعجب من یکی از این نکته است که بسیاری از خصومتهایی که در این داستانها،به وجود میآید،توجیه درستی ندارد و دیگر اینکه شخصیتهای مثبت(غیر از یک مورد و آن اکبر) تنها راه حل مبارزه را زور و خشونت فیزیکی میدانند و بلافاصله پس از تعرض به حقوقشان، با زور بازو وارد عمل میشوند(سهراب،عمو رستم، (به تصویر صفحه مراجعه شود) دایی رحیم و..."