خلاصه ماشینی:
"دوگانهسازی برخی از پژوهشگران ایرانی،در آثار خود از چیرگی «اندیشه دوگانهانگار»در جهانبینی روشنفکران ایرانی سخن گفتهاند(بروجردی مهرزاد،ص 264)که از آن با عنوان«دوگانهباوری»نیز یاد شده است،اما من ترجیح میدهم برای توصیف دنیای ادبیات کودک و نوجوان ایران،از«دوگانهسازی»استفاده کنم؛زیرا این اصطلاح در بطن خود،هم نوعی ریاکاری را آشکار میسازد و هم بر خصلت ساختگی بودن آن تأکید میورزد و هم نسبتی با همان«دوگانهباوری» ایرانی دارد و از آن تأثیر میپذیرد.
ماجرا اینجا بود که اولا اغلب این نویسندگان از حاشیه جامعه به متن آمده بودد،بسیاری از آنان جوانان روستایی بودند و بسیاری نیز از طبقات پایین شهری یا ساکنان شهرهای کوچک و محروم،هنوز هم با گذشت بیش از 25 سال از انقلاب،اگر بخواهیم درباره خاستگاه نویسندگان کودک و نوجوان ایران پژوهش کنیم،تأثیر آن انرژی رها شده را میتوانیم دریابیم.
اما اینجا دو پرسش مهم پیش میآید؛اول اینکه چرا این اتفاق،در عرصه داستان بزرگسال رخ نداد و در این عرصه،کماکان همان کسانی بهعنوان بازیگران اصلی به جا ماندند که از پیش نامی داشتند و آغاز کرده بودند؟دوم اینکه چرا این اتفاق،در حوزه تصویرگری کتاب کودک و نوجوان رخ نداد؟ درباره پرسش اول،میتوانیم در حد یک فرضیه، به این نکته اشاره کنیم که اغلب این نویسندگان بسیار جوان و کمتجربه و از دانش کافی در حوزههای مختلف بیبهره بودند و با برداشتی که از کودک و نوجوان و ادبیات کودک و نوجوان داشتند و رسالتی که برای خویش احساس میکردند،خود را در این کار توانا میدیدند،اما در حوزه بزرگسال،به سبب سن و سال و ضرورت تجربه،نه از این توانایی خبری بود و نه این رسالت چندان پررنگ مینمود."