چکیده:
قضایای تحلیلی در فلسفه غرب، تعاریف گوناگونی دارد. برابر تعریف کانت، قضیهای
تحلیلی است که مفهوم موضوع و محمول آن یکی است یا محمول آن در موضوعش مندرج است.
این تعریف با تعریف قضایای ذاتیهالمحمول (ذاتی باب ایساغوجی)، شباهت زیادی دارد،
اما در تطبیق این دو تعریف بر یکدیگر، چند مشکل اساسی وجود دارد: اول آنکه بحث
ذاتیات، در ابتدا با توجه به ماهیات بنا شده است؛ دوم آنکه ذاتی جزء ذات است، نه
تمام ذات؛ سوم اینکه بحث ذاتیات، بیشتر جنبه هستیشناختی دارد. اساسا این بحث برای
رفع مشکل تعریف مطرح، شده است. افزون بر این، بحث ذاتیات، تنها در قضایای حملی مطرح
شده است. این نوشته نشان خواهد داد این مشکلات در منطق مسلمانان حل شده است. البته
امروزه بسیاری از فیلسوفان غرب از تعریف کانت، برگشتهاند؛ یعنی قضایای تحلیلی را
تعمیم دادهاند. تعاریف غیر کانتی با قضایای ذاتیهالمحمول، تطبیقپذیر نیست،
بلکه با تعریف ذاتی باب برهان، بیشتر تناسب دارد.
خلاصه ماشینی:
"منشأ این ادعا آن است که تعبیرهای غزالی در بیان تفاوت ذاتی و عرضی، به نسبت تعبیرهای دیگران، در تعریف تحلیلی و ترکیبی، به بیان فیلسوفان غرب، نزدیکتر است، برای مثال غزالی این بحث را زیر عنوان «نسبه بعض المعانی الی بعض» مطرح کرده است و به جای مقایسه اجزای ماهیت، بیشتر به مقایسه معانی واژههای به کار رفته از موضوع و محمول قضیه پرداخته است و از واژههایی همچون «داخل بودن مفهوم یک معنا در معنای دیگر» استفاده کرده است که تداعی کنندة عبارت «اندراج محمول در موضوع» است؛ یعنی همان روش کانت که آن را در تعریف قضایای تحلیلی به کار برده است (غزالی، مقدمه تهافت الفلاسفه، 44؛ همو، معیارالعلم فی فن المنطق، 67).
همچنین هدفی که منطقدانان از تقسیم قضایا به عرضیهالمحمول و ذاتیهالمحمول دارند، با این تقسیم حاصل میشود و با این تقسیم میتوان به ماهیت، اجزای ماهیت یک شئ و مقومات مفهومی اشاره کرد؛ یعنی تعریف ماهوی را از تعاریف غیرماهوی تشخیص داد اما تقسیم قضایا به تحلیلی، نمیتواند همه خواسته فیلسوفان غرب را تأمین کند؛ زیرا نه همه قضایایی را که صرف تصور مفاهیمشان برای فهم صدقشان کافی است، از دیگر قضایا جدا میکند و نه با این تقسیم، همه قضایایی که فهم صدقشان از مراجعه به عالم خارج بینیاز است، از دیگر گزارهها منفک میشود؛ زیرا قضایایی که فهم صدقشان با تصور مفاهیمشان به دست میآید و به مراجعه خارج نیازی ندارد، اعم از قضایایی هستند که محمول آنها از مقومات موضوع است؛ زیرا قضایایی که محمول آنها از لوازم موضوع باشد (ترکیبی پیشینی به بیان کانت) از قضایایی هستند که فهم صدقشان به چیزی بیش از تصور موضوع و محمول آنها نیازی ندارد و مراجعه به عالم خارج در آنها لازم نیست."