خلاصه ماشینی:
"ثالثا مندرجات گزارش کارشناسی وارده به شماره 2981-23/11/82 دفتر دادگاه بدوی حکایت از احداث برخی از بناها بعد از سال 1375 دارد اما احداث این تأسیسات به دلیل عدم وجود قرار داد کتبی، تبدیل وضعیت مورد اجاره از سنتی به صنعتی در سال 1373 و تمدید قرارداد اجاره در سال 1378 به حکایت مفاد اظهارنامه شماره 2891-23/11/82 که در تاریخ 16/7/82 به تجدیدنظر خواه ابلاغ گردیده (ص106 پرونده) تعدی از حدود اذن یا متعارف نسبت به مال یا حق دیگری محسوب نمی شود، زیرا تجدیدنظر خواه علاوه بر اینکه برای انطباق عین مستأجره با تغییر شرایط عرفا نیاز به احداث برخی تأسیسات داشته که با توجه به مساحت آن و تجاوز از متعارف نیست بلکه توافق به تمدید شفاهی قرار داد در سال 1378 با علم به این تغییرات و شرایط جدید صورت گرفته و با این وصف نمی توان آنها را مستمسکی جهت تخلیه عین مستأجره قرار داد و نظر به اینکه دادنامه معترض عنه بدون لحاظ موارد یاد شده و در غیر محل قانونی صادر گردیده از این رو دادگاه تجدیدنظر خواهی را وارد تشخیص و به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاههای عمومی و انقلاب دادنامه معترض عنه را نقض و حکم بر بی حقی خواهان بدوی ( تجدیدنظر خوانده) در این خصوص صادر می نماید و نظر به مراتب یادشده تجدیدنظر خواهی از جهت رد دعوی الزام به تنظیم سند رسمی اجاره را نیز وارد دانسته و با توجه به نقض دادنامه معترض عنه در حدود تجدیدنظر خواهی به استناد مواد 1، 7 و 8 قانون روابط موجر و مستأجر و تجدیدنظر خوانده را به تنظیم سند رسمی اجاره با تجدیدنظر خواه محکوم می نماید."