خلاصه ماشینی:
ولی آیا میتوانیم بگوییم که تنها انسان است که از این دو خصوصیت برخوردار است و سایر موجودات آلی بهرهای از آن ندارد؟آیا نمادیگری3 اصلی نیست که ریشهء عمیقتر و میدان انطباق فراختر داشته باشد؟اگر به این پرسش پاسخ منفی بدهیم، ظاهرا به نادانی خود نسبت به بسیاری از مسائل اساسی که پیوسته در فلسفهء فرهنگ بشری مورد توجه بوده است اعتراف کردهایم.
گئورگروژ14به تازگی یک سلسله مقالات منتشر کرده و پایهء بحث را این مطلب قرار داده است که مسئلهء به اصطلاح زبان حیوانی که بسیار مورد بحث واقع شده،ممکن نیست تنها بر مبنای واقعیتهای روانشناسی جانوری حل شود.
هرکس که نظریهها و احکام روانشناسی را با ذهنی انتقادی و بیطرفانه مورد مطاله قرار دهد،سرانجام به این نتیجه خواهد رسید که این مسئله تنها با اتکای به اشکالی از ارتباط حیوانی و بعضی کارها که جانوران با تمرین موفق به عملی کردن آنها میشوند،قابل حل نیست.
به گفتهء کوهلر: باید این مطلب را ثابت شده فرض کرد که سلسلهء اصوات کاملا«ذهنی»است و تنها عواطف را بیان میکند و هرگز نمیتواند اشاره به اشیاء و توصیف آنها بوده باشد.
دلایل زیادی هست که انواع دیگر فرایند- های علامتی غیر نمادی در شمپانزهها فراوان باشد و به صورت مؤثر عمل کند»24ولی همهء این تعبیرات وظیفهای قطعا به مرحلهء پیش از زبان و سخن گفتن مربوط است.
اگر نظریههای احساسیگری37صحت داشت،و اگر هر اندیشه چیزی جز نسخه بدل ضعیفی از یک تأثر حسی ابتدایی نبود،آنگاه وضع یک کودک کرولال و کور بدون شک مایهء نومیدی میشد،چه چنین کودکی از منابع معرفت بشری محروم بود و در واقع بدان میماند که از جهان واقعیت تبعید شده باشد،ولی اگر زندگینامهء هلن کلر را که خود نوشته است مطالعه کنیم،خواهیم دانست که این نظریه درست نیست.