چکیده:
پیچیدگی، تنوع و تغییرات سریع و روزافزون که از خصوصیات بارز محیط امروز سازمانهاست شرایطی را به وجود آورده است که غفلت، سستی و عدم توجه به آن، هر سازمانی را از گردونة رقابت و حتی حیات حذف خواهد کرد. امروزه سازمانها دریافتهاند که هیچ چیز به اندازة دانش نمیتواند آنها را در دنیای رقابتی مطلوب قرار دهد. لذا بیش از هر چیز کارکنان سازمان به عنوان صاحبان دانش و مهمترین سرمایة سازمان مورد توجه قرار گرفتهاند. مدیریت دانش، فرایند منظم یافتن، انتخاب کردن، سازماندهی، گزینش و ارائة دانش است که به سازمان کمک میکند تا بصیرت و درک لازم را از تجربة خود به دست آورد. باید توجه داشت که مدیریت دانش امری پایانناپذیر است که همواره سازمان را در تغییرات یاری میکند و نیازمند پشتیبانی و توجه دائمی است.
خلاصه ماشینی:
"تمرکـز حاضـر بـر دانـش، بـه طـور عمـده، بـر اثربخشیهای اقتصادی تأکید دارد و اینجاست که نقش انسان در سطح مدیریت دانش مطرح میشود، چراکه این واقعیت آشکار شده است که دستیابی به سطحی از رفتار اثربخش برای رقابت عالی و سطح بالا ضروری است و این مستلزم آن است که همة افـراد سازمان در نـظر گرفته شوند و ما برای این کار باید بیـن شناخت، انگیزش، رضایت فردی، احساس امنیت و خیلی از عوامل دیگر یکپارچگی و هماهنگی ایجاد کنیم.
به طور کلی میتوان گفت، مدیریت دانش عبارت است از تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی، به طوری که مجموعة وسیعی از افرادی که در تصمیمگیریهای شرکت دخیل هستند، بتوانند از آن استفاده کنند (Daven Port et al, 1998: 39).
توصیههایی برای موفقیت مدیر دانش به جای تأکید سنتی بر کنترل افراد و رفتارهای آنان، با تعاریف اهداف و روشها، مدیر باید سازمان را به عنوان مجموعهای انسانی تلقی کند که قادر است معانی متنوع نسبت به بروندادهای اطلاعات تولید شده توسط نظامهای مبتنی بر فناوری را فراهم کند.
مدیریت دانش، بهعنوان ابزار کلیدی مدیریت قرن جدید، استراتژی نظاممند و فرایندهای تعریف، دستیابی، انتقال و به کارگیری اطلاعات و دانش از سوی افراد سازمانهاست که موجب ایجاد نوآوری، توانایی رقابت و ارتقای بهره وری میشود و ضمن کمک به حل مشکل، تصمیمگیری، برنامهریزی استراتژیک، یادگیری پویا و…، از زوال داراییهای ذهنی جلوگیری میکند و به آگاهی سازمان میافزاید و انعطافپذیری سازمان را افزایش میدهد (داوس؛1376: 25)."