چکیده:
مدیریت کارگزاری با عاملیت شیوهای از مدیریت است که در آن منافع فردی بر منافع جمعی و سازمانی ارجحیت دارد و مدیران بیشتر در پی منافع شخصی خویش هستند.درحالیکه خادمیت شیوهای مدیریتی است که در آن مدیران خود را خادم جمع میدانند و خویش را واقف اهداف جمعی و سازمانی نموده و منافع جمع را بر منافع فردی اولی میدانند و معتقدند در صورت تامین شدن منافع جمع و سازمان،منافع فردی نیز خود بخود محقق خواهند شد.به نظر میرسد در یک جامعه اسلامی مدیران باید خادم مردم باشند.اما در عمل مشاهده میشود که بسیاری از مدیران از حالت خادم به مخدوم سازمانها و جامع تبدیل شدهاند.لذا بررسی عوامل موثر بر گرایش مدیران به یکی از این دو شیوه حائز اهمیت میباشد. عوامل روانشناختی-ساختاری،فرهنگی و از همه مهمتر رابطهی بین اصیل(مردم)و وکیل(مدیر)که در تعیین شیوه مدیریتی مطلوب تاثیرگذار هستند که مورد بحث قرار گرفتهاند بعلاوه دو شیوه مدیریتی مذکور با تئوریهای کلاسیک و نئوکلاسیک دیدگاه اسلامی نیز تطبیق داده شدهاند.بررسیهای انجام گرفته حاکی از آن است که شیوه عاملیت به نوعی همان تئوری کلاسیک مدیریت میباشد و شیوه خادمیت نیز تا حدود زیادی با دیدگاههای نئوکلاسیکها مطابقت دارد.در ضمن دیدگاه اسلامی هم(به جز در چندین ویژگی خاص)دیدگاه خادمیت را مورد تاکید قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"رفتار انسان نوای عشق را ساز است آدم گشاید راز و خود راز است آدم (اقبال لاهوری) افرادی که تمایل به عاملیت دارند از نظر رفتاری در فکر تأمین منافع خویش هستند اگر این افراد در جایگاه مدیران باشند منافع صاحبان اصلی سازمان(مردم)را نادیده میگیرند و اگر در جایگاه صاحبان سازمان قرار بگیرند بدنبال کاهش هزینه و مخارج مدیریتی هستند برعکس افرادی که تمایل به خادمیت دارند و در فکر تامین منافع صاحبان اصلی سازمان هستند و اهداف خویش را تابع اهداف سازمان میدانند(1991 (Donaldson and Davis اما در دیدگاه اسلامی انسان براساس شاکله(نیت،خلق و خوی، مذهب و طریق هیأت و ساخت)خویش عمل میکند(سوری اسری آیه 48)،همانطوری که ملاحظه میشود در دیدگاه عاملیت الگوی رفتاری فرد بر حفظ منافع فردی تأکید میگردد و در مقابل در دیدگاه خادمیت حفظ منافع جمع موردنظر است.
افرادی که تمایل به استفاده از قدرت شخصی دارند آمادگی بیشتر برای اعمال شیوه خادمیت دارند برعکس مدیرانی که قدرت سازمانی را ترجیح میدهند برای عاملیت مستعدتر هستند (Davis,Schoorman and Donaldson 1997) در دیدگاه اسلامی هم بر قدرت شخصی (مرجعیت)و هم بر قدرت قانونی و سازمانی تأکید میگردد در قرآن کریم سوره آل عمران آیه (101)خداوند میفرماید:"چگونه کفر میورزید درحالیکه آیات خدا بر شما تلاوت میشود و رسول خدا در بین شماست.
اما در خصوص مدل انسان به جای انسان خود شکوفا در تئوری نئوکلاسیکها به انسان چندبعدی توجه شد، نیازهای کلیه سطوح مدنظر قرار گرفته،انگیزش جنبه بیرونی و درونی داشته،از نظر کاربرد جدول 3:مقایسه تئوری عاملیت و خادمیت با تئوریهای کلاسیک و نئوکلاسیک (به تصویر صفحه مراجعه شود) قدرت از دو نوع سازمانی و شخصی استفاده میشود و بالاخره اینکه در بحث ریسک مداری در تئوری نئوکلاسیکها بحث خود کنترلی(به نوعی همان اطمینان و اعتماد)مطرح گردیده است."