چکیده:
در این مقاله،سمیر امین نویسندهی مقاله ضمن نقد گفتمانهای لیبرالیستی بر این باور است که غفلت از نظریههایی که از منظر ماتریالیسم تاریخی مطرح شدهاند از جمله دلایلی هستند که نتوان به پرسشهای مرتبط با جهان معاصر پاسخ گفت.به اعتقاد سمیر امین در گذشته،امپریالیسم به مثابهی کشمکش دائمی میان قدرتهای امپریالیستی تلقی میشد.درحالیکه اکنون رشد مرکزگرایی سرمایهداری انحصاری موجب ظهور امپریالسم جمعی حول سه محور آمریکا اروپا و ژاپن شده است.در این رابطه،بخشهای مسلط سرمایه در مدیریت سودشان از نظام امپریالیستی جدید،مافع مشترکی دارد ولی مدیریت سیاسی متحد الشکل این نظام با دولتها مخالفت میکند. امین معتقد است که تضادهای داخل این سه محور بر اثر واگرایی منافع سرمایهی انحصاری مسلط به وجود نیامده است،بلکه حاصل واگرایی منافع ارائه شده از سوی دولتها بود.سمیر تضادها را در این عبارت خلاصه کرده است که اقتصاد شرکای نظام امپریالیستی را متحد میسازد و سیاست،ملتهای مربوطه را تقسیم میکند.
خلاصه ماشینی:
"ای)پیشرفتی برای دموکراسی است یا یک بازی دروغین و ساختگی میباشد؟ آیا ظهور پروژهی امپریالیستی برای سلطه بر کرهی خاکی ریشه در حملات مستقیمی قرار ندارد که حقوق اساسی دموکراتیک را در ایالت متحده نقض کرد؟آیا در مورد فرآیند مشورعیت زدایی رویههای انتخابی در اروپا اجماع وجود ندارد-درحالیکه نیروهای سیاسی اصلی چپ و راست متحد شدهاند؟ هارت و نگری در پاسخ به تمامی این پرسشها سکوت اختیار کردهاند.
تکثر درون مؤلفههای محلی نظام مطرح شده از سوی هارت و نگری(در آمریکای شمالی و جوامع اروپای شرقی)خود ماهیتی«متکثر»دارد:برای مثال،میتوان شاهد «جوامع»قومی یا شبه قومی(گاهی در ایالات متحده)بود،نیز شاهد طبقاتی بود که برای بازتعریف واقعیتهای اجتماعی مناسب خواهند بود!حتی زمانی که تمامی این تکثرها به طور ملموس مشاهده شدهاند،سختی از آنها به میان نیامده است.
اما آیا میتوان به سادگی بر این باور بود که انتخاب این گزینه نیز رابطهی سرمایهدار را از بین خواهد برد، رابطهای که اجازه میدهد سرمایه،کارگر را به خدمت گیرد(و در نتیجه،بهرهکشی کند و سرکوب کند)یا اجازه میدهد کارگر از آن موقعیتی که در آن است بتواند آزادانه از سرمایه استفاده کند و قابلیت خود را برای خلاقیت نشان بدهد؟ تقلیل موضوع تاریخ به«فرد»و اتحاد و ادغام افراد به یک«انبوه»به معنای فرار کردن پرسشهای واقعی مربوط به بازسازی موضوعات تاریخی است که دوران ما را به چالش میکشد.
از این منظر،ترکیب پیشرفتهای دموکراتیک و ارتقای اجتماعی بخشی ازگذار طولانی به جهان سوسیالیسم خواهد بود،همچنانکه تصدیق استقلال مردم،ملتها و دولتها جانشینی جهان شدن مورد بحث را با جهانی شدن یک جانبهی تحمیلی به وسیلهی سرمایهی مسلط (که امپراتوری از آن حمایت میکند)ممکن خواهد ساخت و بنابراین شالودهی نظام امپریالیستی کنونی به تدریج از هم فرو خواهد پاشید."