چکیده:
عصمت انبیا(ص)ضامن تحقق فلسفه بعثت آنان است و در سه حوزهء دریافت و ابلاغ وحی و اعتقاد و عمل براساس وحی مورد بررسی قرار گرفته است.پس از بحث لغوی درباره عصمت،تعریف آن از دیدگاه متکلمان،مورد جرح و تعدیل واقع،و تعریف برگزیده،عرضه شده است.در این نوشتار به عنوان مقدمهای بر عصمت رسول خدا(ص)،بحثی عقلی درباره عصمت انبیا مطرح و آنگاه به دلایل قرآنی آن پرداخته شده،و ضمن رد شائبه دور بودن اثبات عصمت رسول خدا(ص)با قرآن کریم با استنادات قرآنی،عصمت آن حضرت اثبات شده است. همچنین دیدگاه دانشمندان درباره آیاتی که کلمه ذنب را به رسول خدا(ص)نسبت دادهاند،نقد و بررسی گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"آیا عصمت انبیا در آن مواردی که باید عصمت داشته باشند،محدودهء زمانی دارد یا ندارد؛به عبارت دیگر آیا انبیا(ع)پیسش از بعثت نیز معصومند یا ویژگی عصمت فقط به دوران نبوت مربوط است؟پرسش اول را میتوان به این صورت نیز تحلیل کرد:آیا عصمت پیامبران فقط عملی و در حوزهء رفتارهاست یا علمی در حوزه گفتار و اندیشه و اعتقاد نیز هست؟آیا عصمت در رفتار به رفتارهای شرعی منحصر است یا اعم از آن است؟رفتارهای شرعی فقط رفتارهای فقهی است یا اعم از آن است؟عصمت علمی فقط در محدودهء دریافت و ابلاغ و تفسیر وحی است یا گستردهتر از آن و حتی علوم غیر دینی مثل علوم طبیعی را نیز دربر میگیرد؟آیا پیامبر باید تمام دانستنیها را بداند و هر کاری را بتواند انجام دهد یا اینکه توان و علم او به وظایف او محدود است؟ شیخ صدوق(متوفی 173 هـ)از محدثان برجسته تشیع معتقد است پیامبران صفت عصمت را از آغاز بعثت پیدا میکنند و براساس حدیثی که از یکی از صحابه پیامبر(ص)به نام ذو الیدین نقل کرده است،حتی در دوران نبوت جایز میشمرد که پیامبر در مسائل شرعی چون نماز دچار سهو گردد.
قاضی عضد الدی ایجی از متکلمان بزرگ اشاعره در برابر مخالفان عصمت به استناد ظواهر اخبار،یک پاسخ کلی داده است:اگر اخبار نافی عصمت،خبر واحد باشد،باید آنها را رد کرد؛زیرا نسبت دادن خطا به روایان از نسبت دادن معصیت به رسولان الهی؛آسانتر است اما اگر اخبار نافی عصمت متواتر باشد به دلیل وجود ادلهء عصمت تا آنجا که ممکن است باید آن را بر خلاف معنای ظاهری حمل کنیم(نظریه تأویل)و اگر نتوانستیم آن را تأویل کنیم آن را به قبل از بعثت یا بر ترک اولی یا گناه صغیره سهوی حمل کنیم و نباید به این دلیل،که خود انبیا(ع)آن را ذنب نامیده و بر آن اعتراف نموده به خاطرش استغفار کردند،آن را بر نفی عصمت حمل کرد؛زیرا آنها به خاطر بزرگی مقامشان،گناهان بسیار کوچک را نیز گناه تلقی کردهاند (الایجی،بیتا:163)."