خلاصه ماشینی:
"روابط راهبردی ایران و دولت یهود تا پیروزی انقلاب اسلامی دکتر محمد رضا ملکی1 مقدمه این نگرش که«دشمن دشمن من،دوست من است»همیشه در سرلوحهی سیاستهای اسراییل قرار داشته است و دولت یهود برای سالهای متمادی سیاست مذکور را بهعنوان راهنمای روابط خود از جمله با مسیحیان مارونی لبنان،کردهای عراق،مسیحیان سیاهپوست جنوب سودان،ایران و ترکیهی مسلمان غیرعرب و دروزیهای درون و بیرون اسراییل به کار گرفته است.
انگیزههای ایران و سراییل در این همسویی به قرار زیر بوده است: الف)مقابله با توسعهی نفوذ شوروی و اقمار آن: به قدرت رسیدن ناصر در مصر و سیاست وی در مقابل غرب به مثابهی زنگ خطری برای واشنگتن،دولتهای عرب طرفدار غرب و ایران بود و نگرانی آنها را نسبت به ثبات منطقهی خلیجفارس افزایش میداد.
Tahal نسبت به کشورهای عربی به خصوص دولتهای رادیکال عرب داشتند و ایران اسراییل را سد محکمی در مقابل آن رژیمها میدید مبنا و پایهیی را برای همکاری دو رژیم در زمینههای مختلف فراهم آورد و در نتیجه ایران به سوی غرب به سردمداری امریکا و همپیمانان منطقهیی آن از جمله اسراییل روی آورد و به این ترتیب چنبرهی مثلث راهبردی اسراییل، امریکا،ایران شکل گرفت.
خرید حجم انبوهی از تسلیحات از امریکا و نیز از اسراییل و از محل فروش نفت-که وجه غالب رابطهی ایران با اسراییل بود-در طی سالهای حکومت شاه بهویژه دهههای 06 و 07 در محیطی که فشارها و تهدیدها از همه جهات ایران را هدف قرار داده بودند با هدف تأمین امنیت و حفظ تمامیت اراضی از طریق بازدارندگی نظامی انجام شد،این سمتگیری و اقدامهای مربوطه با این هدف راهبردی صورت گرفت که تمامیت ارضی کشور حفظ و ایران حداقل یک گام از دشمنان سنتی خود جلوتر باشد."