خلاصه ماشینی:
"این مقاله به دنبال تشریح و تبیین این موضوع است که باتوجه به سیاست خارجی جدید و متحول ایران در دوران حکومت آقای خاتمی و بنابراین تأثیر عملی و مستقیم آن در برقراری ثبات و آرامش بیشتر در خلیجفارس،حال این روند چه تأثیری بر ترتیبات امنیتی موجود منطقه با عاملیت اجرایی مستقیم آمریکائیها خواهد داشت؟از جمله این سؤال اساسی مطرح میشود که باتوجه به شرایط مساعد سیاسی-امنیتی موجود،دیگر حضور نیروهای خارجی در خلیج فارس چه مفهومی خواهد داشت؟آیا این حضور گستردهی نظامیان خارجی،به نوبهی خود خطر آفرین و ضد ثبات و آرامش و امنیت در منطقه نخواهد بود؟آیا اصولیتر و مطمئنتر نیست که همانند سالهای قبل از انقلاب،ایران با مشارکت دیگر کشور مهم منطقه-یعنی عربستان سعودی-و با همکاری مبتنی بر اعتماد دیگر اعضای شورای همکاری خلیجفارس،خود مستقلا امنیت خلیجفارس را برعهده گیرند؟آیا به این ترتیب،علائق و منافع اصولی غرب در منطقه نیز با هزینههای کمتر و ضریب اطمینان بیشتری تأمین نخواهد شد؟به نظر ما،خلیجفارس میتواند در عصر جهانیشدن و دوران نظم نوین جهانی با مشارکت،هماهنگی و اعتماد متقابل کشورهای منطقه،نمونهی بارز و مطلوبی از همکاریهای اقتصادی و امنیتی را به جهانیان نشان دهد.
باتوجه به طرح سؤالات چندگانهی بالا،این مقاله در پی بررسی و آزمون فرضیهی زیر خواهد بود: "سیاست تنشزدایی،اعتمادسازی و طرح پیشنهادی گفتگوی تمدنها از سوی آقای خاتمی، رییس جمهوری ایران،و نقش و تأثیر عملی آنها در بهبهود و گسترش هرچه بیشتر مناسبات سیاسی-امنیتی و اقتصادی ایران با کشورهای خلیجفارس،زمینهی سیاسی-امنیتی لازم در مورد خروج نیروهای نظامی خارجی از منطقه و تدارک یک نظام جدید امنیت منطقهیی با مشارکت مستقیم ایران و کشورهای جنوب خلیجفارس بهویژه عربستان سعودی را فراهم نموده است."