خلاصه ماشینی:
"در این راستا شاهد آن هستیم که مطرح شدن حقوق اساسی بشری که از جمله حقوق ذاتی -دفاعی است،بر مبنای کرامت و حیثیت انسانی جزئی از حقوق غیر قابل سلب افراد در مقابل دولت و جامعه تلقی شده و بالطبع در اثر الزام و تکلیف دولتها به رعایت و احترام آنها،به نحوی افراد در قلمرو نظام حقوقی بینالمللی قرار گرفته و در سطح بینالمللی مورد توجه واقع شدهاند.
73 این حرکت جهانی که از آن به«موج ایدئولوژی حقوق بشر»1تعبیر میشود،تا آنجا پیش رفته که رعایت و یا عدم رعایت آن بهعنوان تنها معیار حاکم بر روابط مسالمتآمیز بینالمللی تلقی شده است و دبیر سابق ملل متحد آقای پطروس غالی در دستورالعمل خود برای صلح بر این مقوله تأکید ورزیده و حاکمیت بخشیدن به دمکراسی و رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی در ممالک مختلف را از وظایف سازمان ملل تلقی کرده که بایستی از سوی دبیر کل انجام گیرد.
کنوانسیونهای بینالمللی بهطور کلی سازمان ملل ساتانداردهای بینالمللی حقوق بشر را در بیش از هفتاد میثاق، کنوانسیون و پیمان ثبت کرده است،که این مهم با منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر آغاز شده با میثاق بینالمللی حقوق سیاسی و مدنی،میثاق بینالمللی حقوق فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی،عهدنامه محو اشکال تبعیض نژادی،عهدنامه محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، عهدنامه ممنوعیت شکنجه و معاهده حقوق کودک و سایر کنوانسیونها که برای دولتهایی که آن را تصویب کردهاند الزامآور است،نظام بینالمللی حقوق بشر را پیش برده است.
در این راستا حاکمیت مطلق دولتها و اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها را نسبی کرده است و ضمن محدود شدن توسل به زور،محدودیتهایی در قبال رفتار یک دولت با دولتهای دیگر و مردم خود ایجاد کرده است و به حقوق بینالملل ضمانت اجرایی بیشتری داده و منافع کل بشریت را مد نظر قرار داده است."