خلاصه ماشینی:
"این مقاله به بررسی چگونگی تحولات مربوط به پدیده شبیه سازی انسانها و همچنین مجادلات فکری برخی اساتید روابط بینالملل غرب پیرامون این قضیه و خصوصا ارتباط آن با نظریه پایان تاریخ فوکویاما میپردازد.
از جمله دیگر انتقادهایی که به شبیه سازی انسانها شده است،مسأله غیر قابل پیش بینی و مبهم بودن آینده این روند میباشد، مخالفان همچنین میگویند:شبیهسازی فقط باعث جاودانگی حیات سرمایه داران خواهد شد چراکه فقط آنها هزینه پرداخت چنین عملی را دارا می باشند.
از جمله"الیزر یودکوسکی"1در جواب فوکویاما میگوید:با کدام حق و با کدام علم،فوکویاما به ما میگوید که یک طبقه کامل از موجودات با ادراک(انسانهای شبیهسازی شده)حق حیات ندارند؟فوکویاما کی و چه زمانی با انسانهای فرابشری ملاقات داشته است؟و از کجا مطمئن است که انسانهای فرابشری حتما انسانهای خوبی نخواهند بود؟آیا این نوعی پیشداوری برای محکوم کردن آنها و یا نوعی مطلقگرایی بر پایه اطلاعات دسته دوم و یا اطلاعات سوخته،نیست؟ فوکویاما از نظریات ارسطو(حقوق طبیعی)برای اثبات اخلاقی بودن نوع انسان کمک گرفته است و این بدین معناست که ما نمیتوانیم هیچ انسان غیر اخلاقی را تصور کنیم درحالیکه در عمل اینگونه نیست.
بحث دیگر انتقادی است که میتوان به نظریات فوکویاما داشت،مسأله اول آن است که باید دید فوکویاما در مخالفت با پدیده شبیهسازی به دنبال چیست؟آیا تلاش دارد تا با جلوگیری از پیشرفت علم ژنتیک همچنان مدعی صحت و اعتبار نظریه پایان تاریخ خود باشد و دیگر آن که فوکویاما از این نکته غافت است که دخالت بیش از حد دولت در حوزههای عمومی و توصیه به ممانعت دولتها از انجام پژوهشهای علمی مربوط به ژنتیک،خود منافی اصول و آزادیهای مورد ادعای لیبرالیسم است و از سویی دیگر نظریه او به خطر میافتد."