خلاصه ماشینی:
"بهنظر دکتر عطایی ایران در برقراری روابط مستحکم و پایدار با کشورهای آسیای مرکزی موانع و مشکلاتی داشته است که وی ازجمله به این موارد اشاره نمود: -فقدان ابزار مدرن در اعمال سیاست منطقهای بهطوری که در بیشتر مواقع این رابطه صرفا به ارسال کتاب برای جمهوریهای آسیای مرکزی محدود میشده است؛ -فقدان یک استراتژی سیاست خارجی جامع به این معنا که اشتغال ایران به مسائل داخلی و سنگین بودن وزنه ایدئولوژیکی انقلاب،ایران را از شکل دادن به یک سیاست خارجی درازمدت که منطبق با منافع ملیاش باشد در ارتباط با دیگر کشورها و ازجمله با کشورهای آسیای مرکزی بازداشته است.
دکتر عطائی نیز در همین رابطه اظهار داشت:موانعی که آمریکا بر سرراه این همکاریها ایجاد میکرده تنها یک جنبه از مسأله بوده است اما این عدم توفیق دلایل دیگری هم داشته است مثلا ما در ایران هنوز تکلیف خودمان را با فعالیت بخش خصوصی در خارج روشن نکردهایم این است که هروقت صحبت از مشکلات و موانع خارجی میکنیم باید به موانع و محدودیتهای خودمان نیز توجه نماییم.
در این دو زمینه سازمان همکاری شانگهای جز حرف کار دیگری نکرده است و بعد از حادثه 11 سپتامبر هم هیچجلسه فوقالعادهای برای بررسی شرایط جدید در منطقه و در مبارزه با تروریسم تشکیل نشد به همین خاطر هریک از کشورهای عضو راه خود را درپیش گرفت و تحولات بعدی به تقویت پیوندها و روابط دوجانبه میان این کشورها،ایالاتمتحده و متحدان غربی آنها انجامید.
وی همچون خانم بوهر به حجم کم تجارت میان کشورهای این منطقه و موانع متعددی که برای برقراری یک همکاری واقعی میان آنها وجود دارد اشاره کرد و گفت:رهبران کشورهای CIS اغلب بهطور مرتب با یکدیگر دیدار میکنند یکدیگر را برادر خطاب میکنند و در اعلامیههای آنها بیشتر صحبت از دوستی و برادری است اما در عمل هریک از اینها راه خود را میرود."