خلاصه ماشینی:
"نقش و اهمیت ساخت ذهنی و ادراک در سیاست خارجی سیاست خارجی به صورتهای مختلف تعریف میشود:ابزارهایی که ملت برای رسیدن به اهداف خود در عرصه سیاست بین الملل انتخاب میکنند (Cottam,1986:334) کنشها یا استراتژیهایی برای کنس به سود حکومتهای خود از طریق پایان دادن،کاهش دادن،حفظ کردن یا گسترش دادن همکاری و ستیز Ū(Knorr,1975:29) بخشی از سیاست ملی یک دولت در ارتباط با کشورهای دیگر که بر ادراکات پیشین از منفعت ملی استوار است و عنصر اساسی در فرایند تحصیل و حفظ اهداف و منافع درک و تعریف شده به شمار میآید Ū(Padelford and Lincoln,1962:197) استراتژیهای حکومتها برای هدایت کنشهایشان در صحنه بین الملل .
اگر ساخت ذهنی و تصورات فرد چنین تأثیری تعیین کننده در شکلگیری تصویری کلی از نظام بینالملل،و گزینش و تفسیر پیامها و اطلاعات داشته،ناگفته پیداست که دیگر مراحل عملیاتی رایج در سیاست خارجی هر کشور را نیز کم و بیش تحت تأثیر قرار خواهد داد،زیرا هر کدام از این عملیات زنجیروار به یکدیگر مربوط هستند.
(Wendt,1995:73) اهمیت ادراک و برداشت در اندازهگیری قدرت چنان که در بحث از ذهنیت محوری کلی سیاست خارجی بیان کردیم،ساخت ذهنی جمعی و فردی با شکل دادن به یک برداشت و تصویر کلی از نظام و روابط بین الملل،گزینش، پردازش و تفسیر اطلاعات و پیامها را تحت تأثیر قرار داده،سمت و سویی معین به برنامه ریزیها و تصمیمگیریهای مختلف میدهد.
اگر برداشت و تصور دولتها از قدرت و جایگاه خود و دیگران در نظام بین الملل را تعیین کنندهترین متغیر در تدوین برنامه و استراتژی بدانیم،ر پایه محورها و عناصر اصلی برنامهها و استراتژی دستگاه سیاست خارجی میتوان پیامدهای برداشتی غیر واقعی از سلسله مراتب قدرت ملی را شناسایی و دستهبندی کرد."