خلاصه ماشینی:
"رقبای خارجی از این ضعفهای داخلی بهرهبرداری نموده،به آن دامن زدند و افغانستان به محلی برای مبارزات ژئوپلتیکی رقبای قدرتمند تبدیل شد، ابتدا بین انگلیسیها و روسها در دوران بازی بزرگ،پس از آن آمریکاییها و شورویها در دوران جنگ سرد و سپس قدرتهای منطقهای که پس از تجزیه اتحاد جماهیر شوروی بر سر نفوذ بر این کشور با یکدیگر در کشمکش بودند.
هیچ یک از منازعاتی که در تاریخ معاصر افغانستان به وقوع پیوسته به خاطر مسائلی چون مسیر تحولات،عقاید مذهبی،حقوق قانونی یا طبقه اجتماعی نبوده است بلکه ناشی از تلاش نیروهای سیاسی برخاسته از فرق و قبایل برای متمرکز نمودن قدرت با استفاده از حمایت خارجی بوده است.
گرچه این مقطع جدید تجدید و نوسازی زیر نظر یک قدرت خارجی،کشورسازی ماندگار را وعده میدهد اما صیقل هشدار میدهد که اهداف کوتاهمدت جنگ آمریکا با تروریسم ممکن است جایگزین برنامههای درازمدت وعده داده شده به مردم شود.
فصل 7،مربوط به دوران ریاست جمهوری داوود(8791-3791)است که در این دوره افغانستان شاهد یک رشته مبارزات بیرحمانه در میان نخبگان بود.
فصل 9،نزاع بین نخبگان را در افغانستان پس از سال 2991 مورد بررسی قرار میدهد که ظهور اسلامگرایی میانه به عنوان جایگزینی برای مارکسیسم- لنینیسم و فقدان کوچکترین حرکت توافقی در جهت ایجاد سازش ظاهری میان نخبگان قومی و دولتی از مشخصات این دوره بود.
این فصل با فروپاشی دولت میانهرو اسلامی و شکست آن توسط طالبان به عنوان شکل دیگری از افراطگرایی ایدئولوژیک و پیامدهای آن برای افغانستان و جامعه بین المللی را مورد مطالعه قرار میدهد."