خلاصه ماشینی:
"درست با پایان جنگ جهانی دوم و آغاز فعالیت تشکیلات جدید سازمان ملل متحد،تنظیم و کنترل اهداف،برنامهها و اقدامات دولتها در زمینه نظامی به منظور کاهش وقوع جنگ و خونریزی به عنوان یکی از اهداف این سازمان جدید التأسیس اعلام شد و با ترس قدرتهای بزرگ از بروز جنگ هستهای،کنترل تسلیحات به صورت یک اصل مهم سیاست خارجی و دفاعی آنها درآمد و به شکل قراردادهای بینالمللی الزامآور متجلی شد.
بخش اول کتاب با عنوان «زمینههای کنترل تسلیحات»،اهداف کنترل تسلیحات را با اهداف امنتی ملی پیوند داده و این وضعیت را به طور عملی در رابطه با ابرقدرتهای زمان جنگ سرد با توجه به دستاوردهای آن بررسی میکند.
در گذشته،کنترل تسلیحات به منظور جلوگیری از بروز جنگ بین دولتها به عنوان بازیگران اصلی نظام بینالمللی بود،اما اکنون جلوگیری از عملیات قهرآمیز گروههای غیر دولتی از طرق مختلف شامل توسل به تروریسم و کشتار جمعی،بر اهداف قبلی افزوده شده است.
مذاکرات امریکا و شوروی سابق، دو رقیب زمان جنگ سرد،و توافق آن دو برای انعقاد قراردادهای سالت و استارت و نیز رضایت آنها برای عقد قراردادهای بینالمللی چندجانبه کنترل تسلحات،از معاهده منع اشاعه سلاحهای هستهای تا کنوانسیونهای بیو لوژیک و شیمیایی، ادعای فوق از سوی مدافعان کنترل تسلیحات را تائید میکند.
اما طولی نکشید که این انتظار و امیدواری جای خود را به یاس و ناامیدی داد و در نتیجه،چشماندازی برای رشد کمی سریع قراردادهای بینالمللی در زمینه کنترل تسلیحات وجود نداشت و بار دیگر آینده کنترل تسلیحات با یک بدبینی ارزیابی میشد."