چکیده:
اهل ملامت(ملامتیه)از خراسان و به خصوص از نیشابور بودند.اندیشهء ملامتی،شامل فتوت و ترک ریا و قبول ملامت،عکس العملی بود در برابر اهل رسم و ظاهر و نیمههای قرن سوم هجری که مبلغان و مروجانی مانند حمدون قصار(متوفی به 271 هـ ق)،ابو حفص حداد(متوفی به 264 یا 265 هـ ق.یا 266 یا 267 هـ ق)و ابو عثمان حیری پیدا کرد،سلمی توجه ویژهای به ملامتیه دارد و رسالهای جامع دربارهء آنها به نام«رسالة الملامتیة»نوشته است.اختصاص باب ویژهای در کشف المحجوب به باب الملامة(صص 85-94)وجود آنها را در خراسان و قرن پنجم نشان میدهد. عز الدین محمود کاشانی(متوفی به 735 هـ ق)،طالبان حق را دو گروه دانسته است:«متصوفه و ملامتیه»و ملامتیه گروهی متمایز از صوفیان معرفی میکند.(مصباح الهدایه،ص 115-116) در این مقاله کوشش بر آن است که بازتاب اندیشههای ملامتی در شعر عرفانی(غزلیات عطار و عراقی و حافظ)بررسی گردد.آیین ملامتیان شامل دو اصل مهم بوده است:1-ستیزه با کبر و عجب 2-مبارزهء بیامان با ریا و تظاهر.
خلاصه ماشینی:
غیراز ابو حفص حدّاد و احمد خضرویه این کسان را نیز از پیشوایان ملامتیان باید شمرد:حمدون قصّار(فو:271 هـ ق)،مروّج آیین ملامتی در نیشابور و مرید ابو تراب نخشبی؛ابو عثمان حیری(فو:278 هـ ق)،یوسف بن حسین رازی(فو:303 هـ ق)؛ عبد اللّه منازل(فو:320 یا 330 هـ ق)؛ابو عمرو اسماعیل نجید(فو:363 یا 365 هـ ق) نیای ابو عبد الرحمن سلمی که نویسندهء رسالة الملامتیّه است.
ابو حفص حداد دربارهء آنان گفته است: «زشتیهای نفس خود را به مردم نشان میدهند و زیباییهای آن را پنهان میکنند و مردم ایشان را برای همین ظاهر زشتشان ملامت میکنند.
)که از بزرگان فتیان و ملامتیّه محسوب میشود میگوید:«فتوّت متابعت سنّت است»(همدانی،ص 160) اصول و تحلیل اندیشههای ملامتی؛ مبارزهء بیامان با کبر و عجب و خوار داشت نفس از اصول آیین اهل ملامت است.
(همان،ص 188) ستیز با ربا نیز از اصول بسیار مهم آیین ملامت است که بازتاب آن را به وفور در شعر عرفانی مخصوصا در غزلیات شاعران اهل ملامت چون عطّار و عراقی و حافظ در سطور آینده ملاحظه خواهیم کرد.
اخلاص اهل ملامت به گفته ابو حفص حداد این است که:«بدیهای خویش را به مردم بنماید و محاسن خود را از خلق نهان دارند».
گرایش عراقی به شیوه زندگی قلندران پاکباز،از شگفتیهای زندگی اوست(دیوان عراقی(مقدمه)ص 4)عراقی در اندیشههای قلندری و ملامتی به شدت و حدّت و چشمگیری عطّار و حافظ نیست،زیرا چون آنها با کسی سر ستیز ندارد و به مانند آنها پیوسته با زاهدان ریاکار و ظالمان در جدال نیست و در غزلیّات او این تازش بر ظلم و ریا کمتر دیده میشود.