چکیده:
در بازار یکپارچه کنونی،موسساتی قادر به رقابت هستند و میتوانند به دوام واحدهای تجاری خود امیدوار باشند که بتوانند محصولاتی،با مزایای رقابتی،تولید و به بازار عرضه کنند.موسساتی که بتوانند محصولات را با کیفیت و کارکرد مشابه اما با قیمتهای پایینتر به بازار ارائه دارند،گوی سبقت را از دیگر رقبا خواهند ربود و سهم خود را در بازار،افزایش خواهند داد.یکی از مهمترین تکنیکهایی که میتواند یاریگر موسسات در این مهم باشد،سیستم هزینهیابی هدف (Target Costing) است.هزینهیابی هدف،تکنیک تعیین و اندازهگیری بهای تمامشده نیست،بلکه یک برنامه جامع کاهش هزینه است.
خلاصه ماشینی:
هزینهیابی هدف،به وسیله کوپر و اسلاگمولدر به صورت زیر تعریف شده است: «هزینهیابی هدف،یکی رویکرد ساختار یافته برای تعیین هزینه در طول عمر محصول است،بهگونهای که تعیین کند محصول موردنظر با چه شاخصهای عملکردی و کیفیتی میباید تولید شود تا در هنگام فروش با قیمت پیشبینی شده،به میزان سود دلخواه در طول عمر خود دست یابد».
اصل سوم،تمرکز بر طراحی،در سیستمهای هزینهیابی هدف،طراحی محصولات و فرآوردههای اصلی مدیریت هزینه موردتوجه قرار میگیرد،به صورتی (به تصویر صفحه مراجعه شود) که در زمینه طراحی زمان بیشتری صرف میشود و با حذف مراحل پرهزینه و وقتگیر،زمان لازم برای ورود محصول به بازار کاهش مییابد.
فرایند هزینهیابی هدف مراحل هزینهیابی هدف،شامل سه بخش عمده است(شکل 3): رابطه شماره(1)حاشیه سود هدف-قیمت فروش هدف-هزینه مجاز (به تصویر صفحه مراجعه شود) الف.
چون هدف از هزینهیابی برمبنای هدف،دستیابی به یک حاشیه سود مناسب در کل چرخه عمر محصول است،از هزینهیابی چرخه عمر،به منظور کاهش حساسیت و غیرمحسوس کردن سرمایهگذاری مورد نیاز بالا در توسعه و تولید محصول و نیز موازنه لازم برای هر تغییر پیشبینی شده در قیمت فروش آتی محصول و هزینه آن در چرخه عمر استفاده میشود.
هدف اولیه این هزینهیابی اطمینان یافتن از این نکته است که هر محصول در طول عمر خود سهم برنامهریزیشدهای از سودهایی را که در هدفهای بلندمدت سود شرکت معین شده است،به دست میآورد.
ب. هزینهیابی هدف سطح محصول: این مرحله از فرایند هزینهیابی بر خلاقیت طراحان محصول متمرکز است که با پیدا کردن روشهایی برای طراحی محصولات، رضایت مشتریان مؤسسه را با هزینه مجاز تامین میکنند.