چکیده:
واقعه غدیر خم از گستردگی و اهمیت خاصی برخوردار است و مستشرقان با این واقعیت با رویکرد خاصی بررسی رویکرد مستشرقان در
برخورد با تفکر شیعی به طور عام و در برخورد با واقعه غدیر به طور خاص، نشان میدهد که مستشرقان نتوانستهاند به حاق تعالیم ادبیات شیعی
رهنمون شوند. غالب آنچه خاورشناسان درباره شیعه عرضه کردهاند، از طریق منابع غیرشیعی به دست آوردهاند که با نوعی تعصب ضدشیعی همراه
بوده و در کنار تعهد مستشرقان به سنت مسیحی ـ یهودی غرب، باعث شده است تا از واقعه غدیر، گزارش تحریف شدهای ارائه کنند. ام.ی.شعبان
مدرس ادبیات عرب دانشگاه لندن نیز در تفسیری جدید از واقعه غدیر، دلایلی را برای جدی نگرفتن آن بیان کرده که به تفصیل، نقد و بررسی شده
است.
خلاصه ماشینی:
"اگر هم نامی برده شود، درباره گفتار حضرت محمد بحثی نمیکنند؛ چرا که نویسندگان این منابع میترسیدند تا به وسیله خلفای اهل سنت متهم شوند به اینکه اطلاعاتی را در اختیار شیعیان میگذارند که آنان از آن اطلاعات، برای حق خلافت علی استفاده کنند.
«گلدزیهر» وقتی در کتاب خود به شیعه میرسد، مینویسد: بحث یا استدلال قوی در مطالعه شیعه، اعتقاد راسخ آنان به این موضوع است که پیامبر به طور آشکار، علی را قبل از مرگ خود به عنوان جانشین، منصوب کرده است...
1. سنت اعراب در عدم اعتماد به مرد جوان با مسئولیتهای بزرگ: اول از همه آیا پیامبر برنامههای جدیدی را بنا نگذاشت که اعراب به طور سنتی، به آن بیتوجه بودند؟ آیا اهالی مکه اصل اسلام را با میل خود پذیرفتند؟ این اکراه سنتی به جای اینکه بحثی بر ضد انتصاب علی باشد، در واقع، بخشی است که شیعه بدان استناد میکند.
من فکر میکنم این کافی باشد تا شعبان را متوجه کنیم که تفسیر او، آنچنان که ادعا میکند، خیلی هم جدید نیست؛ بلکه به نظر من بیشتر ادعاهای او همان پاسخهای سفسطهگران پیشین را به یاد میآورد که آشکارا وجود واقعه یا حدیثی را که نظر شیعه را تأیید کند، انکار میکنند؛ چنانکه بسیاری از پژوهشگران غربی در باره اسلام، این ادعای جدلی را اخذ کردهاند.
من امیدوارم این یک مثال، حداقل بعضی از محققان غربی را متقاعد کند تا در روششناسی خود در مطالعات تفکر شیعی، بازبینی کنند و به جای اینکه عمدتا از طریق آثار کسانی چون شهرستانی، ابنحزم، مقریزی و بغدادیـ که شیعیان را به عنوان یک فرقه مرتد در اسلام، معرفی میکنندـ وارد شوند، به آثاری از شیعه و سنی که واقعبینانهترند رجوع کنند."