چکیده:
از جمله مکتبهای عمده در«فلسفه اخلاق»،مکتب خودگرایی است؛این مکتب قائل است:انسان باید به گونهای رفتار کند که بزرگترین خیر و منفعت خویش را تأمین نماید. رگههای این نظریه را بایستی در اندیشههای مکتب اپیکور یا مکتب لذتگرایی جستجو نمود. البته در قرون بعدی اندیشمدانی همچون نیچه،شو پنهاور،فروید و دیگران به شکلهای گوناگونی این نظریه را تقویت نمودند. نتیچه نظریه«ابر مرد»را ارائه داد و فروید نیز با محور قرار دادن«غرائز جنسی»بر این جنبه از خودگرایی پافشاری نمود. در میان اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان دیدگاه مشابهی در این راستا به نام «حب ذات»پیشنهاد شد:آنها بر این باورند که هر موجود ذی شعوری به خود و کمالات خود علاقه دارد و این یک گرایش اصیل در سرشت اوست.
خلاصه ماشینی:
"(پالمر،5831:58) فرض کنید بزرگترین سینمای شهر که مملو از جمعیت است،دستخوش آتش- سوزی شود؛از یک طرف درب خروجی این سینما محدود است-سه یا چهار درب خروجی-از طرف دیگر منفعت و حب ذات همهء تماشاگران موجود در سینما اقتضا می- کند که جان خویش را نجات دهند؛همگی به دربهای خروجی هجوم میآورند و می- خواهند خود را از این مخمصه نجات دهند،بسیاری زیر دست و پا لگدمال میشوند و میمیرند،بسیاری طعمه آتش میشوند،در چنین شرایطی که منافع شخصی افراد با یکدیگر تزاحم و تعارض پیدا میکند،راه حل اساسی چیست؟ مثال دیگر اینکه،اگر شما رازی را با دوستی در میان بگذارید و از او بخواهید که آن را فاش نکند،بر طبق نظریه خودگرایی،دوست شما کاملا حق دارد که اگر ببیند افشای آن راز منفعت و خیرش را به حداکثر میرساند،این کار را انجام دهد.
هیوم برای نشان دادن اینکه وجود امیال و احساسات خیرخواهانه و دیگرگروانه در آدمی اصیل و ریشهدار است و تجربه و مشاهده،ناقض خودگرایی است مواردی را بر میشمارد؛محبت زوجین به یکدیگر و محبت آنان به فرزندان،به ویژه مهر مادری به هیچ روی ناشی از حب ذات نیست: مادر فداکاری که سلامت خود را بر سر مراقبت مجدانه از فرزند بیمار خویش میبازد و سپس آنگاه در اثر مرگ فرزند از بند این مراقبت دشوار میرهد(به جای اینکه شادمان گردد)از حسرت میگدازد و جان میسپارد،کدام منفعت شخصی را در نظر دارد؟(003:9891 (Hume, وی همچنین به وجود خیرخواهی بیغرضانه در حیوانات و مهرورزی آنها به یکدیگر و گاه به آدمیان و نیز به وجود حقشناسی بیشائبه در آدمی و میلی که ما به خوشبختی دوستان داریم،گرچه خود هیچ بهرهای از آن نبردهایم،اشاره میکند و (1)."