چکیده:
قاضی عبدالجبار گرچه به عنوان متکلم معتزلی مشهور است، با توجه به نظرات اخلاقی او در کتب کلامی بی شک می توان او را یک فیلسوف اخلاق نیز نامید. در این مقاله ما در صدد هستیم تا نظرات اخلاقی او را در باب اخلاق هنجاری و فرا اخلاق بیان کنیم. عبدالجبار یک فیلسوف اخلاق عقل گرا است که منشا الزامات اخلاقی را عقل دانسته و درستی و نادرستی اعمال را به وسیله عقل قابل کشف می داند. او یک ذات گراست یعنی درستی و نادرستی اعمال را ناشی از ذات اعمال می داند نه عوامل خارجی. او یک وظیفه گرای قاعده نگر است و معتقد به قواعد و وظایف اخلاقی است که انسانها موظف به انجام آنها هستند. او یک شهودگرا و مبناگرای اخلاقی است یعنی معتقد به قضایای پایه اخلاقی است که قابل شهود عقلانی هستند. این قضایا که بیانگر اصول اخلاقی اند، بدیهی وضروری بوده و مبنای تعیین وظایف دیگر (نظری و اکتسابی) هستند.
خلاصه ماشینی:
"اختلاف عبدالجبار با شیوخ متقدم معتزلی خود در مورد افعال دسته اول که نسبت به ارزش خنثی و بیطرف هستند در این است که طبق نظر متقدمین معتزله مانند ابوعلی و ابوهاشم جبائی، اعمال ساهی و نائم متصف به حسن و قبح نمیشوند چون بدون قصد و اراده انجام شدهاند و به عقیده ایشان حالات ذهنی فاعل همیشه مرتبط با حکم ارزشی فعل است.
هرچند در نگاه اول چنین به نظر میرسد که قید «من حق العالم بوقوعه کذلک من جهته» برای استثناء اعمال نائم و ساهی که فاعل آنها علم به وقوعشان از خودش ندارد، است و این افعال به خاطر عدم علم فاعل، مستحق ذم نیستند و قبیح نمیباشند ولی عبدالجبار در ادامه بحث عبارتی دارد که خلاف این تصور را نشان میدهد: «و هذا مستمر فی کل قبیح، لانه و ان وقع ممن لیس بعالم، فلا یخرج من ان یکون ما ذکرناه معلوما من حاله».
(همان، 72؛ عبدالجبار، بیتا، 240) اما اگر وجوه حسن و قبح با هم در فعلی جمع گردند عبدالجبار صراحتا بیان میکند که غلبه با وجه قبح است و فعل قبیح می باشد.
از آنجا که مراد عبدالجبار از حسن و قبح صرفا خوبی و بدی نیست بلکه معنای درستی و نادرستی را هم از آن اراده می کند لذا می توان نتیجه گرفت از نظر او جلب منفعت و دفع ضرر تنها الزام نیست و نظر او با سودگرایان آرمانی همچون مور که قائل به تکثر و عینیت خوبی و بدی است ولی در باب الزام وحدتگرا و سودگرا است، متفاوت است و سود را تنها الزام نمیداند بلکه همچون دیوید راس درست در نگاه نخست میداند."