چکیده:
نظام های فکری و یا درشنه های هندی را می توان به دو دسته الهی و یا باورمند به وجود خدا و غیرالهی و یا غیرمعتقد به خدا تقسیم کرد. از دسته اول می توان به دو مکتب نیایه و دانته اشاره کرد. در این مکاتب به ویژه اولی، برهان هایی بر وجود خداوند اقامه شده است که برخی از آنها معادل هایی در فلسفه اسلامی و غربی دارند و برخی دیگر نیز در زمینه خاص فرهنگ و آموزه های هندویی مطرح شده اند. این برهانها عموما از جانب مکاتب رقیب که خود، گاه از مکاتب الهی و باورمند به خدا به شمار می روند، مورد نقد و بررسی های جدی واقع شده است. تقریر مهم ترین این براهین و مطرح ترین نقدهای آنها به منظور آشنایی خواننده مسلمان پارسی زبان با نوع و شیوه طرح این مباحث در اندیشه هندی، و نه درگیرشدن در خود مباحث و یا رد و قبول استدلال ها، هدف اصلی این نوشتار است.
خلاصه ماشینی:
"4. با فرض پذیرش این امر که خدایی بدون بدن و صرفا با خواست و عمل خود میتواند جهان را بیافریند، مسئله دیگر انگیزه او از آفرینش است، که در اینجا چند احتمال را میتوان مطرح کرد: یکی اینکه میل و هوس شخصی او را بدین کار واداشت و غرض و هدف خاصی در میان نبود که در آن صورت نظم و قوانین طبیعی وجود نداشت و تجربه خلاف این امر را نشان میدهد؛ احتمال دیگر آن است که او تحت تأثیر اعمال اخلاقی و غیراخلاقی انسان به آفرینش پرداخت ]این احتمال بر مبنای نظریة کرمه و تأثیر وضعی اعمال و اندیشهها در ایجاد نوع زندگی بعدی و نیز باور به آفرینشهای ادواری مطرح شده است[، در آن صورت او در آفرینش خود مستقل نیست و تحت تأثیر و هدایت نظامی اخلاقی عمل کرده است؛ احتمال دیگر این است که بگوییم خدا به دلیل رحمت و شفقت خود به آفرینش پرداخت، که این وجه نیز قابل دفاع نیست، زیرا در آن صورت باید همه چیز خوشایند باشد و رنج و گرفتاری در جهان وجود نداشته باشد که تجربه خلاف این را نشان میدهد."