چکیده:
ایرانیان و هندیان از دوران باستان با یکدیگر ارتباط داشته و دارای ریشههای نژادی و تاریخی مشترکی هستند. در اوایل سده دهم هجری همزمان با قدرتگیری دولت صفویه در ایران، جانشینان تیمور با کمک شاهان صفوی در هندوستان به قدرت رسیدند.این دو سلسله در بیشتر دوران حکومتشان روابط دوستانه و نزدیکی داشتند و در تحولات یکدیگرتاثیرگذار بودند.
این مقاله به بررسی عمق و گستره این روابط در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی پرداخته است.
Possessing the same ethnic and historical roots, Iranians and Indians have held relations with each other since ancient times. Towards the beginning of the 10th century A.H. and along with the rising power of Safavids in Persia, the successors of Timur the Lame with aid from the Safavid kings took over most of India. Throughout the larger part of their reigns, these two dynasties maintained close friendly relations with each other and had mutual influence on developments in one another’s domains.
This paper deals with the depth and expanse of these relations in the political, cultural and economic areas
خلاصه ماشینی:
"شاه طهماسب از ضعف تیموریان هند و نزاع میان بهادر خان ازبکحاکم زمینداور و شاه محمد قلاتی حاکم مغول قندهار استفاده کرد و پس از مدتیمحاصره قندهار را تسخیر نمود36و سلطان حسین میرزا فرزند بهرام میرزا را به حکومتقندهار منصوب کرد.
39پس از وی تا زمان شاه عباس اول به سببضعف حکومت صفوی ارتباط مهمی میان ایران و هند برقرار نشد.
ایشان در اثر اختلاف با یکدیگر و درگیری با ملک محمودحاکم سیستان و آماده شدن ازبکان برای حمله به قندهار،این شهر را تسلیم دربار هندکردند و شاهی بیگ خان کابلی به فرمان اکبر شاه حکومت قندهار را در اختیار گرفت.
44 در محرم 1007 شاه عباس هرات را فتح کرد و از این شهر میرزا علی بیگ کرامیلو رابه دربار اکبر شاه فرستاد.
87 یکی دیگر از عوامل مهم در مهاجرت دانشمندان و شعرای ایران به هند،وجود وزرایبزرگ و سرداران ایرانی در دربار گورکانیان بود که این امر کمک زیادی به مهاجران برایراه یافتن به طبقات بالای هند میکرد.
ایرانیان در هنددر رأس دیوانها و امور مالی قرار داشتند و تجار زیادی از ایران به هند میرفتند،امانتوانستند تأثیر ژرفی بر روابط اقتصادی باقی گذارند بلکه این تجار هندی بودند که بهگسترش روابط اقتصادی میان صفویان و گورکانیان کمک کردند.
ایشان برای رفاه- حال بازرگانان تلاش میکردند و مانع ظلم و تعدی عمال حکومت بدیشان میشدند؛براینمونه در زمان شاه عباس دوم اختلافی میان هندیها و محمد صالح فرزند حکیم سیفاءکاشی ضابط وجوه عشور بندر عباس پیش میآید که شاه با علما مشورت کرده به نفعهندیها رأی داد.
ریاض الاسلام،تاریخ روابط ایران و هند(در دوره صفویه و افشاریه)،ترجمه محمد باقر آرام و عباسقلی غفاری فرد،چاپ اول(تهران،امیر کبیر،1373)ص 53."