خلاصه ماشینی:
"پس پادشاه زمان که سایه یزدان است باید نیز طریق رأفت و مهربانی و مدارا و خطا گذرانی را پیشه نموده،چون خداوند عالم او را وکیل و صاحباختیار عیال خود کرده و آنها را به او سپرده،در محافظت ایشان و معالجه مرضی و مداوای دردهای آنها کمال اهتمام مبذول دارد که اگر روزی آیید و از او پرسد که با عیال من چگونه سلوک کردی؟در مقام جواب خجالت نکشد،و اگر به او گوید که بیمارهای مرا دوا کردی و زخمدارهای مرا مرهم نهادی یا ایشان را به زهر غم و به ناسور کردن از نمکپاشی مصیبت و ماتم هلاک کردی؟ سر انفعال در پیش نیافکند،هر گاه نباشد در مقام حساب الا گلهگذاری و خجالت و انفعال در مقام جواب،پس خواهد بود از برای عذاب پس چگونه خواهد بود حال هر گاه دست عتاب از آستین شدید العقاب برآید و در مقام پاداش ملائک غلاظ و شداد را امر به رشد العذاب نماید.
پس اگر خوب کردن و بد کردن بنده از خدا باشد پس چرا نیکوکار را مدح میکند و بدکار را مذمت؟و چرا آنها را به بهشت برد و اینها را به دوزخ؟ایتها همه که در مرتبه عمل مساویاند به جهت آنکه هیچ کدام عملی نکردهاند و همه را خدا کرده است پس دیگر بعث رسل و انزال کتب لغو و عبث خواهد بود،با آنکه حق تعالی مکرر در قرآن مجید نسبت معاصی را به بندگان داده و از خود دور کرده،چنانکه فرموده: و ما ظلمناهم ولکن کانوا انفسهم یظلمون1 و بعد تمهید این مقدمه جواب از شبهه را به دو وجه گوئیم: اول اینکه:پادشاهی و مملکت داری بر دو قسم است یکی بر سبیل استحقاق است و یکی بر سبیل امتحان."