چکیده:
داستانهای قرآن همواره مورد توجه عرفا بوده است؛اهل معرفت این داستانها را تمثیلهایی رمزی میدانند که اسراری خاص در آنها مکتوم شده است.ایشان ماجراهای قرآنی را حقایقی ابدی و بیزمان میدانند و با دیدهی کشف و شهود به جزئیات این داستانها نگریسته،به رمزهای نهفته در آنها پی برده و از این ماجراها رمزگشایی کردهاند.از جمله،میتوان به«شجرهی ممنوعه»و«شجرهی موسی(ع)» اشاره کرد که با این دیدگاه،ابعاد متعدد معنایی پیدا کردهاند.
در این مقاله،سعی شده مفاهیم نمادین این دو درخت از دیدگاه عرفا بررسی شود و با تطبیق و تحلیل آرای مختلف،خط سیر بینش ایشان مشخص گردد.
خلاصه ماشینی:
"گفتند:به شجرهی قدر نزدیک مشو:"و لا تقربا هذه الشجره"که اگر از این شجره بخوری"انا الحق"بگویی
در واقع ثمرهی این شجره،قائل شدن به قول"انا الحق"است و هویدا کردن اسرار در سکر و وله:گفت آن یار کزو گشت سردار بلند جرمش آن بود که اسرار هویدا میکرد
این عشق همان امانتی است که آسمان و زمین از تحمل بار آن سر باز زدند و انسان به ظلومی و
روزبهان نیز در تفسیر عرائس البیان و شرح شطحیات،شجرهی ممنوعه را رمز«عشق و محبت» دانسته است؛ثمرهی این شجره انفراد از ما سوی الله است و کشف غرایب علم قدر؛چون از شجر عشق
شجرهی موسی(ع)در دیدگاه عرفا،معانی رمزی متفاوتی یافته است که در این مبحث به آنها
و ثمرهی تجلی نور حق بر جان وی،فنای فی الله است و قائل شدن به قول«انا الحق»: چو جان زان نور گردد محو مطلق به سبحانی برون آید و انا الحق
این تعبیرات اشاره است به برزخیت انسان کامل یا برزخیت حقیقت نور محمدی.
درخت موسی است که از او ندا شنید در بقعهی مبارکه از شجره و گفت:انی انست نارا.
موسی انی انا الله رب العالمین»،چنین آمده است:شراب و شمع ذوق و نور عرفان ببین شاهد که از کس نیست پنهان
در اصل وهم و خیالی بیش نیستند محو گردند،»فانی فی الله»به«وصال»رسیده است و ثمرهی شجرهی وصال،قائل شدن به قول انا الحق است زیرا:وصال این جایگه رفع خیال است خیال از پیش برخیزد وصال است
روزبهان شجرهی ممنوعه را رمز عشق دانسته و در تفسیر کشف الاسرار نیز همین دیدگاه به"