خلاصه ماشینی:
"غنی بر این نظر است که اگر رضا شاه در آغاز جنگ جهانی دوم از سلطنت کناره نگرفته بود و سیاستهای وی،بهویژه در زمینهء روابط مذهب و حکومت ادامه مییافت چهبسا روند سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران مسیر دیگری میگرفت و محتملا اوضاع و احوالی که به انقلاب اسلامی 1357 انجامید تحقق نمییافت.
مؤلف در عینحال معتقد است که لورین گمان میبرد که رضا خان صرفا عامل تسخیر تهران توسط سید ضیاء خواهد بود و خود آیندهء سیاسی نخواهد داشت.
از جمله در گفتگویی با وابستهء نظامی بریتانیا از اینکه آن کشور مقرری احمد شاه برخی از رجال را قطع کرده اظهار خشنودی میکند و میگوید:«وقتی ایرانیها بفهمند که با تکدی نمیتوان پول به دست آورد مجبور میشوند کار کنند و خانهء خود را سامان بخشند»(ص 267)بهاینترتیب،لورین که طرفدار سرسخت سید ضیاء بود نسبت به سردار سپه و برنامههای او نظر خوشی نداشت و در گزارشی به کرزن نوشت: ما حال رودرروی وزیر جنگ قرار گرفتهایم.
در فصل پایانی کتاب مؤلف ضمن تلخیص فرضها و باورهای خود دربارهء مقدمات و پیآمدهای کودتای 1229 چنین میگوید: بیش از یک قرن[تحمل]خواری از ممالک خارجی؛ناکای وعدههای مشروطه؛تجزیهء کشور به مناطق نفوذ؛جدو جهد در تحمیل قرارداد 1919 بر ملتی از پا افتاده در چنگال اشغال نیروهای بیگانه به هنگام جنگ جهانی اول؛جنبشهای جداییطلب در چهار استان بزرگ و شمال به دست بلشویکها؛پادشاهی عیاش،طماع و ضعیف النفس؛ ناتوانی سیاستمداران سنخ قدیم از انجام اقدم مؤثر؛بیاعتباری تدریجی این جماعت و از میانرفتن هرگونه نشان نظم و امنیت؛اینها همه صحنه را آمادهء پیدایش رهبری پرتوان و خودکامه کرد."