خلاصه ماشینی:
"6 ناآرامیهای آبادان در 2 مه 21/9291 اردیبهشت 8031،مدیریت شرکت نفت انگلیس و ایران که از وجود یک تشکیلات مخفی در میان کارگران ایرانی اطلاع یافته بود،تصمیم گرفت که این موضوع را به اطلاع سرتیپ فرج اللهخان آقاولی حکمران و مأمور فوق العادهء خوزستان برساند و از او برای جلوگیری عاجل و قاطع از بروز هرگونه«آشوب»احتمالی تقاضای کمک کند.
81 فعالین کمونیستی که در این زمینه فعالیت داشتند از لحاظ آموزش و سازماندهی کارگران ایرانی صنعت نفت نقشی مهم ایفا کردند ولی این نقش بهرغم اهمیتی که داشت،فقط یکی از چندین و ند عاملی بود که در نهایت به سرریز یک اعتراض و شورش گسترده منجر شد؛اگرچه برخی از این فعالیتها جنبهای کاملا سری داشتند و در ارتباط با دستو العملهای صادره از حوزههای کمونیستی صورت گرفته بود،ولی عرصهء اصلی کار،عرصهای باز و آشکار بود و در تطابق کامل با مبارزهء صریحی که ملیون ایرانی بر ضد شرکت در پیش گرفته بودند؛مبارزهای برای خاتمه دادن به چیرگی کامل شرکت نفت انگلیس و ایران بر مقدرات خوزستان که مدتها پیش از شروع فعالیت- های کمونیستی در این حوزه آغاز شده بود و از لحاظ حمایت عمومی از پایگاه اجتماعی و سیاسی به مراتب وسیعتری نیز برخوردار بود.
ناسیونالیسم ایرانی پس از یک رشته عملیات نظامر در اواخر سال 3031 که به یک دورهء نسبتا طولانی از خودمختاری عملی و آزادی عمل شیخ خزعل حکمران خوزستان خاتمه داد،بازسازی اقتدار و حاکمیت ملی بر این ایالت در صدر اولیتهای ناسیونالیسم نوپای ایران قرار گرفت؛و با توجه به چنین اولویتی،دور نبود که محدود کردن فعالیتهای خودسرانهء شرکت نفت و همچنین وضعیت اسفناک کارگران ایرانیای که در استخدام آن بودند نیز مورد تاکید و توجه قرار گیرد."