خلاصه ماشینی:
"5-آیا استراتژی متخذه از طرف شما دربرگیرنده انتخاب اصلح و تحلیلهای سودآور هست؟همه مدیران برای تحقق بخشیدن اهداف سازمانی دارای منابع انسانی شایسته،مهارتهای لازم و تجربیات کافی هستند؟ 6-آیا این استراتژی تدوین شده دربرگیرنده و پوشاننده تلاشهای اثربخش برای طرحها و برنامههای بلندمدت(دوربرد)میباشد؟ 7-اگر پاسخهای شما قانعکننده است،بهطور روشن و واضح اعلام کنید طرحها، برنامهها و پروژهها و قدرت بودجهای(مالی)شما چیست؟ چه زیبا سرود جامعهشناس سرزمین مقدس ما،سعدی بزرگ: ندهد هوشمند روشن رآی به فرومایه کارهای خطیر بوریا باف اگرچه بافنده است کس نبودش بکارگاه حریر "سعدی" منظور از استراتژی چیست؟ برای روشن شدن آنچه مطرح کردیم از نظرات پروفسور مینزبرگ1در کتاب"پیروزی و شکست برنامههای استراتژیک2"استفاده میکنیم(که در سال 1994 نگاشته است)و امروز کتاب مرجع در ابتدای هزاره سوم شمرده میشود.
*شناخت رقبای خارجی(کدام رقیب نیرومندترین است،چه منابع انسانی و مالی و ابزاری در اختیار دارند،آیا مدیران کارآفرین توانایی دارند و سبک مدیریت آنها در برنامهریزی استراتژیک چیست؟) قدم چهارم: در نظر گرفتن چهار عامل بنیادی با به کارگرفتن هفت بعد برای ارزیابی موفقیت برنامههای استراتژیک پیشرفته در عصر فراصنعتی: چهار عامل چیست؟ 1-طرحریزی 2-اجرا 3-کنترل(بازنگری) 4-تصحیح هفت بعد کدامند: 1-تعریف پروژه 2-الگوسازی 3-شناخت علتها 4-طراحی درمانگر 5-ردیابی عملیاتی 6-استاندارد کردن روش نوین 7-تصمیمگیریهای تکمیلی(بعدی) پنجمین قدم: تعیین دقیق اهداف و راههای پیشرفت برنامههای استراتژیک و پروژهها: *کوتاهمدت(یکسال) *بلندمدت(دو تا سه سال) *ارزیابی نتایج برای جبران(کمبودها-شناخت موانع-تنگناها-گذرگاهها)برای آیندهنگری."