چکیده:
امروزه اثربخشی هر سازمان نهتنها به کارایی تکنولوژی سازمان،بلکه به دیدگاه وسیع مدیریت به تصمیمگیری نیز بستگی دارد.آنچه که دارای اهمیت بیشتری میباشد این است که تصمیمگیری وظیفه مهم مدیر در هر سازمان بوده و موفقیت و شکست هر سازمان به آن بستگی دارد.متغیرهای زیادی بر تصمیمگیری تاثیر میگذارند.برای مثال(1989) ALI ، (1984) BLYNTON ،(1994) YAKI بر این عقیده هستند که الگوهای سازمان و ویژگیهای شخصی بر سبکهای تصمیمگیری اثر میگذارند.اما آنچه که در این تحقیق مورد توجه است دیدگاه هافستد(1980)و تایپ(1984)مباشد که معتقدند پیشزمینههای فرهنگی بر سبکهای تصمیمگیری اثر میگذارند.اهمیت شناخت عوامل فرهنگی به اندازای است که امروزه رمز و راز موفقیت مدیران در عرصه رقابت جهانی محسوب گردیده و پیشزمینای برای جهانی شدن و جهانی عمل کردن میباشد.لذا مدیران بایستی در یک سیستم جهانی تفاوت فرهنگها را درک نموده و متناسب با آن فرهنگ تصمیمگیری نماید. پژوهشگر در این تحقیق به دنبال پاسخی برای چگونگی تاثیر فرهنگ بر سبکهای تصمیمگیری و تصمیمات برنامهریزی نشده میباشد که در این راستا ارتباط بین عوامل فرهنگی(فردگرایی و جمعگرایی،زنسالاری و مردسالاری،مذهب)و سبک تصمیمگیری مقتدرانه و مشارکتی و همچنین تصمیمات برنامهریزی نشده با استفاده از تحقیقات و مطالعات موجود مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که بین عوامل فرهنگی فردگرایی و جمعگرایی،زن سالاری و مردسالاری،مذهب و سبک تصمیمگیری مقتدرانه و مشارکتی و همچنین تصمیمات برنامهریزی نشده رابطه معناداری وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"پژوهشگر در این تحقیق به دنبال پاسخی برای چگونگی تاثیر فرهنگ بر سبکهای تصمیمگیری و تصمیمات برنامهریزی نشده میباشد که در این راستا ارتباط بین عوامل فرهنگی(فردگرایی و جمعگرایی،زنسالاری و مردسالاری،مذهب)و سبک تصمیمگیری مقتدرانه و مشارکتی و همچنین تصمیمات برنامهریزی نشده با استفاده از تحقیقات و مطالعات موجود مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
وی برای بررسی و مطالعه تاثیر فرهنگ ملی روی رفتار فرد را مطرح کرد و ارزشها و باورهای 116000 نفر از کارکنان شرکت BIM از چهل ملیت در سراسر جهان را مورد بررسی قرار داد(او متعاقبا در ده کشور نیز چنین تحقیقی را انجام داد) "هافستد"نوعی طبقهبندی از چهار بعد فرهنگی ارایه داد تا برمبنای آنها جوامع را طبقهبندی نماید: فاصله قدرت،فردگرایی،مردمگرایی،ابهامگریزی(اجتناب از عدم اطمینان)اولین بعد فاصله قدرت میباشد که به معنی دامنهای است که کارکنان سطوح پایینتر سازمان،نابرابری در توزیع قدرت را میپذیرند و یا اینکه آن را انتظار دارند.
(برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به منبع شماره 2) چه ارتباطی بین عوامل فرهنگی حاکم بر جوامع و سبکهای تصمیمگیری مدیران وجود دارد؟ ارتباط بین عامل فرهنگی فردگرایی (Individualism) و جمعگرایی (Collectiom) و تصمیمگیری مقتدرانه و مشارکتی: جهت بررسی این رابطه ابتدا ویژگیهای جوامع فردگرا و جمعگرا ذکر میگردد و سپس ارتباط آن با سبکهای تصمیمگیری مقتدرانه و مشارکتی مورد بررسی قرار میگیرد: فردگرایی عبارت است از تاکید و توجه فرد به خودش،به عنوان عضوی جدا از دیگران و کسی که به دنبال اهداف و منافع شخصیاش است."