چکیده:
این مقاله به بیان چهار نظریه معروف درباره «چگونگی علم خداوند به آفریدگان پیش از آفرینش» و طرح نقاط ضعف و قوت هر کدام از آنها پرداخته است. این نظریه ها عبارتند از: (1) نظریه مشائیان که علم پیشین حق به موجودات را، حصولی و تفصیلی و خارج از ذات حق می دانستند؛ (2) نظریه شیخ اشراق که علم پیشین حق را اجمالی می داند؛ (3) نظریه ابتدایی ملاصدرا که علم حضوری حق تعالی به ذات خود را، مستلزم علم حضوری به موجودات پیش از آفرینش آنها می داند؛ (4) نظریه نهایی ملاصدرا که علم پیشین حق تعالی به موجودات را، حصولی، تفصیلی و در عین حال عین ذات پرودگار می داند. نویسنده این نوشتار، با بیان ضعف های سه نظریه اول، نظریه چهارم یعنی نظریه نهایی ملاصدرا را برئ از تمام آن اشکال ها می داند و به عنوان نظریه خود برمی گزیند.
خلاصه ماشینی:
"نقد نظریۀ مشائیان:اشکال اساسی این نظریه آن است که موجب راه یافتن نقص در ذاتخدایتعالی است؛زیرا براساس این نظریه،خداوند پیش از آفرینش آن صورتها در مقام ذاتش،به آن صورتها و نیز به موجودات عینی و خارجی علمی ندارد و علم اجمالی به صورتها نیز تنهابدنی معناست که از قدرت خود بر آفریدن آن صور آگاه است،ولی این مقدار کفایت نمیکند ومستلزم راه یافتن جهل در ذات حقتعالی است.
به بیان فنی و علمی،او میگوید خداوند نسبت به اشیا و آفریدگانش فاعل بالرضاست؛یعنیفاعل مختاری است که کارش و علمش عین هم است و علمش به موجودات،همان وجود عینی و خارجی آنهاست و دیگر صورتهای علمی وساطت نمیکند؛یعنی پیش از آفرینش آنها،درواقعبه آنها آگاهی ندارد و آگاهیاش به آنها تنها در حد آگاهی از قدرت خود بر آفرینش آنهاست و پساز آفرینش نیز،خود آنها صحنۀ علم پرودگارند.
پس از بیان این دو تمهید،بهسراغ اصل دلیل ملا صدرا میرویم: مقدمه 1-خداوند متعال،علت فاعلی همۀ موجودات غیر از خود است؛ مقدمه 2-علت فاعلی هرموجودی،از آن موجود کاملتر است؛ مقدمه 3-نتیجۀ منطقی دو مقدمه پیشین آن است که حضرت حق واجد همه کمالات وجودیموجودات دیگر است؛ مقدمه 4-حق تعالی به ذات خود علم دارد.
اما اگر ملا صدرا این سخن را براساس تفسیر حکیمان ایران باستان از تشکیک وجود گفتهباشد،در اینصورت گرچه مبنا به نظر ما درست است و رابطۀ خدا و موجودات ممکن رابطۀایجادی است،اما اشکال نخستی که وجود دارد این است که تشکیک به این معنا،نمیتواند علمحضوری خدا به آفریدگان پیش از آفرینش آنها را تبیین کند؛زیرا ممکنات و مخلوقات بامحدودیتهایشان،دیگر در ذات حضرت حق وجود ندارند و اگر گفته میشود که علت قویتر ازمعلول است،بدین معناست که اصل کمال وجودی آنها و حقیقت آنها در ذات علت فاعلی موجوداست،نه رقیقت آنها."