خلاصه ماشینی:
"در حقیقت همانطور که پیتر کالورث در کتاب«انقلاب و ضد انقلاب»میگوید: غرب آنچنان مست بسط و توسعه جهانیکردن سکولاریسم بود که نتوانست حرکت حقیقی و اصیل انقلاب اسلامی را در متن جهان مدرن حس کند و تشخیص دهد که نیروی دین هنوز تا آن اندازه قدرتمند است که بتواند دگرگونیهای بنیادی در جهان ایجاد نماید و امام خمینی تنها رهبری باشد که بیش از دیگران بر دگرگونی تصورات این قرن اثر گذاشته باشد.
1 در آن زمان شاید کسی باور نمیکرد که سه دهه بعد نخستوزیر کشوری مثل ترکیه که تمام تار و پود ساختار سیاسی و نظام دولت آن تحت سیطره دولتمردان سکولار و بیاعتنا به دین است و بیشترین رابطه را با دولت حقیر اسرائیل دارد،آنگونه در مقابل گزافهگوییهای نخستوزیر این رژیم عکس العمل نشان دهد!آیا میتوان از تأثیر چهارچوب فرهنگی انقلاب اسلامی در نظام سکولار ترکیه غفلت کرد؟و آیا میتوان اینگونه حرکتها را در جهان،بخشی از آثار ژئوکالچر انقلاب اسلامی دانست؟ آیا ژئوکالچر انقلاب اسلامی آنگونه که از اندیشههای امام خمینی فهمیده میشود،مفهوم جغرافیایی دارد یا مفهوم فرهنگی؟وقتی امام از صدور انقلاب صحبت کرد منظور بسط جغرافیای سرزمینی انقلاب اسلامی بود یا بسط جغرافیای فرهنگی؟آیا وقتی ما از صدور (1).
بدین ترتیب،برای درک ژئوکالچر انقلاب اسلامی باید پیامدهای سیاسی و چهارچوب فرهنگی مفهوم صدور انقلاب در اندیشه امام خمینی کاملا روشن شود،زیرا جستجوی هویت و اعتبار بخشیدن به جنبشهای اجتماعی که تحت تأثیر انقلاب اسلامی هستند به منزله چهارچوبی برای درک ژئوکالچر انقلاب اسلامی و مبارزه برای جهانی کردن آن است."