چکیده:
نویسنده با یک رویکرد تحلیلی به بحث آشنا و قدیمی موجود درفلسفه هنر میپردازد.رابطه سینما به عنوان یک رسانه هنری با واقعیت چیست؟ وی در ابتدای کار به تمایزهایی در این بحث میپردازد؛تمایز بین واقع گرایی و وهمگرایی،بین وهمگرایی ادراکی و وهمگرایی شناختی.در ادامه وی با معرفی سه روایت یا نظریه کلان در تاریخ نظریه فیلم به قضاوت درباره این سه و رابطه آنها با واقعگرایی در سینما میپردازد؛ هرچند خود متوجه این امر هست که در دام یک نظریهپردازی جدید و کامل نیفتد.وی در جایی متذکر میشود که وظیفه استدلال آوردن و نظریهپردازی برعهده کسانی است که این رسانه را رسانهای وهمی دانستهاند.در ادامه با قبول این مسئله که برخی مفاهیم اساسی سینما از جمله مفهوم حرکت و زمان مفاهیمی هستند از جنس مفاهیم وابسته به مخاطب،لیکن با کمک گرفتن از فلسفه تحلیلی و یافتههایی در علومشناختی تأکید دارد که صرف این وابستگی به واکنش و فهم مخاطب فیلم،دلیلی بر وهمی شدن سینما نیست.
خلاصه ماشینی:
"برخی نظریهپردازان- که به نظرم مونتاژگرایان اولیه و در دوره جدیدتر هواداران گدار جزو آنها هستند-استدلال آوردهاند که ورانمایی از ما میخواهد تا واقع گرایی ادراکی را که ناشی از خود فیلم است کماهمیت جلوه دهیم؛ فیلم هنگامی در مقام هنر قرار میگیرد که مکانیزمهای مخصوص، به منظور رفتن به چیزی فراتر از صرف بازسازی واقعیت را به کار گیرد.
تشریح ایده واقعگرایی ادراکی به این طریق،به ما در اجتناب از یک خطا،که همواره در نظریهپردازی سینما انجام میشود کمک میکند: واقعگرایی در فیلم میتواند برحسب ادله متافیزیکی مورد حمله قرار گیرد،زیراکه جهانی مستقل-ناظر را به عنوان یک اصل موضوع بر میگزیند،ایدهای که بیشتر توسط برخی نظریهپردازان که به لحاظ نقطهنظر سیاسی محافظهکار و مطیع جریان رایجاند،مورد استفاده واقع میشود.
Hugh Gray(Berkeley: University of California Press,1971) به منظور تحلیل آرای بازن و دیگر جنبههای مرتبط با تاریخچه نظریه فیلم نگاه کنید به: Noel carroll,>>philosophical Problems of Classical Film Theory<<(Princeton: Princeton University Press 1988) (3)- Kendall WaltonááTransparent Pictures:On the Nature of Photographic -------------- Realism'',critical inquiry,11,2(1984):246-277 به نظر والتون و همچنین بازن،ورانمایی فیلم پیامد خصلت مکانیکی آن است،یک نظریه که والتون آن را برحسب مدلهای وابستگی به شکل counter factual بین عکس و صحنهای که از آن عکسبرداری شده،ارائه میکند که این دو مستقل از حالتهای ذهنی عکاس هستند.
برای پیگیری برهان از مکانیکی بودن تا ورانمایی به مقاله من با مشخصات زیر نگاه کنید: Photography,Painting and Perception'',Journal of Aesthetics and Art Criti- cism,49(1991):32-39 (4)-به عنوان مثال کریستین متز در اینباره که چگونه فیلم<<درجه معینی از باور را درون واقعیت جهان تصویر شده خلق میکند>>در مقاله زیر بحث میکند: The Imaginiary Signifier:Psychoanalysis and the Cinema,Blooming:Indiana University Press,1982,pp 72-118."