چکیده:
جرایم بدون بزهدیده به جرایمی اطلاق میشود که باقوع آنها ضرر و صدمه عینی و ملموسی به شخص یا اشخاص معینی وارد نشده و فرد خاصی از وقوع آن«بزهدیده»نمیشود. این موضوع مباحث فراوانی را در جرمشناسی و بویژه در حوزه دانش نوپای«بزهدیدهشناسی» مطرح نموده است.از جملهء این مباحث،بحث«جرمزدایی»،یعنی سلب وصف مجرمانه،از این جرایم است که خصوصا از سوی صاحبنظران آزادیخواه لاییک(دین جدا)مطرح شده و موافقان و مخالفانی پیدا کرده است و هر گروه نیز برای اثبات عقیده خود به دلایلی استناد میکنند که این دلایل غالبا جنبه فلسفی،حقوقی،سیاست جنایی،اجتماعی و اخلاقی دارد.در این مقاله ضمن نقل و توضیح آرای طرفداران و مخالفان جرمزدایی از جرایم بدون بزهدیده، جرمزدایی از این جرایم در حقوق ایران بررسی بررسی شده است.
Victimless crimes refers to those offences which do not violate or threaten the rights of anybody and thus no particular person would be regarded as the victim of the crime. This issue is dealt with in a number of researches in criminology and what is recently known as victimology. The implication of such idea is that such behaviors should not be regarded as illegal. There are different views about the pros and cons of the issue and whether the criminality of such behaviors should be removed or not. In this article، the views of advocates and proponents of decriminalization of such conducts will be first reviewed. Then the issue will be discussed within the Iranian criminal law.
خلاصه ماشینی:
"جرمشناس دیگری به نام شف1معقتد است کسی که در طبقهبندی افراد بیمار روانی قرار داده میشود،بایستی نهایتا بیانگر آن«بیماری»شده و سپس برای همیشه به دام بیفتد؛زیرا او چگونه میتواند در چنین وضعیتی چنانچه سلامت خود را بازیابد، ثابت نماید که به حالت عادی بازگشته است؟همین فرایند،در مورد مجرمین دستگیر شدهای که با تشریفات تأیید و اقرار به جرم و محکومیت کیفری در محضر دادگاه، مواجه میشوند و رسما برچسب مجرم به آنان زده میشود و نتیجتا اطرافیان از آنان انتظار دارند که مجرم گونه رفتار نمایند نیز مصداق دارد(نجفی ابرند آبادی،همان،ص 204،ولد و دیگران،1380،ص 299).
درست در چنین وضعیتی است که حق خلوت افراد نقض شده و فضایی کاملا امنیتی و پلیسی در جامعه به وجود خواهد آمد و حتی خود این مسأله میتواند بهانهای باشد برای اینکه دولتها مخالفین خود را مدام زیر نظارت خود قرار دهند؛کما اینکه بعضی از دانشمندان آمریکایی معتقدند:«دولت ایالات متحده، بیش از هر دولت دیگری،از جرایم بدون بزهدیده جهت کنترل شهروندان استفاده میکند.
دیدگاه حقوق بشری در مخالفت بااندیشه جرمزدایی از جرایم بدون بزهدیده میتوان گفت:درست است که در این نوع جرایم طرفههای درگیر در جرم تمایلی به اعلام و گزارش وقوع این جرایم ندارند و کشف این جرایم به اعمال تدابیر دیگری نیاز دارد؛لکن باید دقت کرد که چنانچه دولتی برای حق خلوت افراد احترام قائل نشده و بخواهد همه شهروندان را تحت کنترل و نظارت خود قرار دهد،این مسأله به سیاستهای امنیتی آن کشور و میزان وجود مردم سالاری(دموکراسی)و احترام به حقوق و آزادیهای فردی در آن کشور بستگی دارد و نه به وجود قوانین مربوط به جرایم بدون بزهدیده."