خلاصه ماشینی:
"»[صدای محمد رضا پهلوی] بیبیسی: اینکه شاه در ماههای آخر سلطنتش از آرمانهای مشروطه یاری میجست، حاکی از خاطرۀ زندۀ مشروطیت در ذهن مردم ایران بود.
دیگر مسئلۀ همین مسافرتهای سید جمال الدین اسدآبادی بود به ایران که معروفه میگن[معروف است که میگویند] ابو الحسن جلوه وقتی که از منزل حاج امین الضرب آمد بیرون و در دیدار اولش با سید جمال گفت من الان کفن میپوشم و میروم بر علیه استبداد قیام میکنم؛یعنی اینجور آن قدرت عجیبی داشت در تهییج مردم.
در دوران رژیم بعد مدارس جدید و روزنامهها و شکست روس از ژاپن،یکی از نکات حساسی که نشان میدهد چهقدر رهبران مشروطه با روشنبینی عمل کردند،شکست روس در جنگ 1905 بود از ژاپن،که اینها متوجه شدند که حالا که حریف ضعیف شده،حریفی که از استبداد قجر حمایت میکرد و حتی خیال داشت ایران را هم تسخیر بکند،به دنبال کاری که قبلا کرده بود،قبل از جریان ترکمنچای،بعد از ترکمنچای،این به ایرانیها،این فکر را در آنها[در رهبران مشروطه]ایجاد کرد که حالا موقع حرکت است.
این حاکم تهران شد و برای اینکه اقتدار خودش را و عین الدوله را و شاه ایران را نشان بدهد،شنید در بازار یک سیدی هست که قند میفروشد،اسمش قندی بود،«سید قندی».
سید محمد علی جمالزاده: «من که جمالزاده هستم،یک شب با پسرهای ملک المتکلمین در تهران مرا بردند به منزل خودشان،تابستان بود تو حیاط خوابیده بودیم،یک دفعه بیدار شدم دیدم اشخاصی از نظمیه میآیند توی حیاط برای اینکه ملک المتکلمین را بگیرند."