چکیده:
مقاله میکوشد تا تأثیرات اندیشه مولوی را در آثار اقبال با تفاوت زمانی هفت صد ساله نمایان سازد. در این راستا هر دو شاعر را
منتقد گذشته و حال و امیدوار به آینده میداند و اشارات مکرر اقبال را به اشعار مولوی در جای جای آثارش دلیل تأثیرپذیری از مولوی
به عنوان تنها متفکر شرقی دانسته و او را نه تنها در اسلوب بلکه در موضوعات شعری نیز پیرو مولوی معرفی مینماید. نگارنده شرایط
نامساعد اجتماعی در حیات دو شاعر را دلیل دیگری بر نزدیکی و تشابه جهانبینی آن دو میداند. زیرا که معتقد است حضور مغول در
زمان مولوی و استعمار غرب در زمان اقبال به اشعار آن دو شکل حماسی داده است. از سوی دیگر عظمت انسانی در اشعار هر دو مورد
توجه قرار میگیرد و عشق بیشترین بار عرفانی را به خود اختصاص میدهد.
خلاصه ماشینی:
"»9 مولوی در مثنویش نیز اظهار تأسف کرده میگوید این انسان باشکوه، قدر خود را نمیداند: خویشتن نشناخت مسکین آدمی از فزونی آمد و شد در کمی خویشتن را آدمی ارزان فروخت بود اطلس، خویش بر دلقی بدوخت10 به این منظور عظمت و شکوه او را به یادش آورده میگوید: ظاهرش را پشهای آرد به چرخ باطنش آمد محیط هفت چرخ11 در دیوانش جایی به این صورت اظهار نظر داشته است: ما گوهر کان کن فکانیم ما مردم دیده عیانیم ما شاهد حضرت جلالیم ما چشم و چراغ انس و جانیم ما نقطه مرکز زمینیم ما نکته سیر آسمانیم یک نکته بگویم ار بدانی ما جان جهان و جان جانیم12 اقبال در اشعارش نیز به شیوهای بدیع به عظمت انسانی و گوهر نهفته در وجودش و امکانات بیشمار دیگری که در درونش وجود دارد، اشاره میکند: 13 (ای انسان چرا خودت را اسیر هیچ و پوچ کردهای / به خودت نگاه کن، درونت طوفانی نهفته است) یا مثلا: نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور خودگری، خودشکنی، خودنگری پیدا شد خبری رفت ز گردون به شبستان ازل حذر ای پردگیان، پردهدری پیدا شد آرزو بیخبر از خویش به آغوش حیات چشم واکرد و جهان دگری پیدا شد زندگی گفت که در خاک طپیدم همه عمر تا ازین گنبد دیرینه دری پیدا شد14 یا مثلا: فروغ خاکیان از نوریان افزون شود روزی زمین از کوکب تقدیر او گردون شود روزی خیال او که از سیل حوادث پرورش گیرد ز گرداب سپهر نیلگون بیرون شود روزی یکی در معنی آدمنگر از من چه میپرسی هنوز اندر طبیعت میخلد موزون شود روزی15 حقیقت این است که ماورای فکر خودی اقبال، بیشتر رد پای مولوی و کمی نیز افکار بیدل دیده میشود."