چکیده:
در بررسی آیات مربوط به صفات الهی، به آیاتی بر می خوریم که از نظر معنای ظاهری، خداوند منسوب به صفات و اعضای مخلوقات شده است که مشهور به آیات تشبیهی هستند. متکلمین اسلامی در تبیین و تفسیر این قبیل آیات، راه های مختلفی را پیموده اند. اشاعره به عنوان یکی از مکاتب بزرگ فکری و کلامی در میان اهل سنت، برای رهایی از اتهام تشبیه و تجسیم خدا و از طرفی پرهیز از تأویل آیات، با حفظ معانی ظاهری آنها، قاعده ای را با عنوان «قاعدۀ بلاکیف» مطرح نموده اند. در این مقاله به تبیین این قاعده و نقد آن پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
با تأکید بر این اصل است که اشاعره در صفات خبری خداوند و در تفسیر آیات تشبیهی، مجبور شدند راه به ظاهر جدیدی را انتخاب کنند و با طرح قاعده « بلا کیف» به گمان خود از اتهام تشبیه و تجسیم مبرّی شوند.
ثابت کرده، بگریزند و از سوی دیگر به تشبیه و تجسیم گرفتار نشوند، در تفسیر این آیات، میگویند: واقعاً خداوند، دست و پا و وجه دارد؛ ولی آنها فاقد کیفیت اند، و اگر در نوشته های خود می گویند: «بلا کیف»، مقصود همین است؛ یعنی خداوند دست دارد.
اینها نمونه ای از ده ها حدیثی است که احمد بن حنبل امام حنبلیها، دربارة صفات خبری خداوند آورده اند که همگی بر اعتقاد به تشبیه و تجسیم خداوند دلالت میکند و اشعری ها عموماً این روایات را پذیرفته اند؛ ولی برای این که از سوی مخالفان خود مورد طعن قرار نگیرند، به طور صوری و ظاهری و نه علمی و استدلالی توجیه می کنند.
علاء الدین بغدادی اشعری نیز در تفسیر «ید» این دیدگاه را به جمهور علمای اهل سنت و سلف و بعضی از متکلمین نسبت داده، اضافه می کند: «ید الله» صفتی از صفات ذات خداوند است؛ مانند سمع و بصر و وجه، که بر ما واجب است به آنها ایمان آوریم و تسلیم شویم و آنچه که در قرآن و سنت در این باره وارد شده باید از آن بدون کیفیت و تشبیه و تعطیل بر آن بگذریم» (2/10).
4. علی رغم این که طرح اصل «بلا کیف» منسوب به ابوالحسن اشعری و اشاعره است؛ لکن قبل از آنان از سوی اهل حدیث و حنابله نیز به نوعی مطرح شده است.