چکیده:
نوشتار حاضر با هدف نشان دادن تسامح در تلمیح به داستان های حماسی و تحلیل دلایل آن، نگاشته شده است. برای این منظور ابتدا شاهنامه فردوسی - که ماخذ اصلی داستان های ملی است - مطالعه شد تا صورت دقیق و جزییات روایان آن بررسی شود. سپس عمده ترین متون نظم فارسی از منظر اشاره به داستان های این اثر ارجمند به مطالعه گرفته شد که از میان تلمیحات موجود در آن ها، حدود شانزده تلمیح ناصحیح استخراج شد. حاصل این بررسی ها دست مایه اصلی نگارنده در مقاله حاضر بوده است. انبوه داستان های اسطوره ای و صعویت احاطه شاعر بر همه آن ها، تنوع منابع داستانی، کم اهمیتی یا بی اهمیتی شکل صحیح داستان، وجود روایت های متفاوت از داستانی واحد، از دلایل عمده تسامح در تلمیحات ذکر گردیده است.
خلاصه ماشینی:
اما برخلاف آنچه گفته شد،در ابیات زیر ایرج بعد از فریدون بر تخت مینشیند و این امر نه در شاهنامه محملی دارد و نه در متون تاریخی: یاد دارم که فریدون ملک ایرج را پادشاه کرد و بدو داد سراسر کیهان (بخارایی،9331:25) فریدون را اگر از جا بشد پای چه غم؟چون هست ایرج پای بر جای (خواجوی کرمانی،0531:852) به وقتی فرّخ و روزی همایون چو ایرج شد بر اورنگ فریدون (همان،462) روایت تاریخ بلعمی ص 051 و تاریخ طبری ج 1 ص 782 و نیز ج 1 ص 551 با روایت شاهنامه تطابق دارد.
در بیت زیر به تسامح داراب پسر دارا دانسته شده است: کینهها خواهد کشید از خصم او دارای دهر زان بتر کاسکندر از داراب بن دارا کشید (مختاری،1431،87) در خود شاهنامه نیز در مواردی بسیار این دو نام تخلیط شدهاند و به جای هم به کار رفتهاند.
در بیت زیر آن که گرز بر سر ضحاک کوبیده کاوه دانسته شده است: کاوه بر داند بر سر ضحاک پتک کی شودش پای بند کوره و سندان و دم؟ (خاقانی،8331:123) در حالی که در شاهنامه این عمل توسط فریدون صورت میگیرد: ز بالا چو پی بر زمین بر نهاد بیامد فریدون به کردار باد برای گرزهء گاو سر دست برد بزد بر سرش ترگ بشکست خرد (فردوسی،824/57/1) 5.
اما در بیت زیر کشته شدن دارا به اسکندر نسبت داده شده است: خضر شمشیرش که آب زندگانی میبرد چون سکندر قلب دارا بر درد در کارزار (خواجو:6331:3) روایت تاریخ بلعمی ص 796 با شاهنامه تطابق دارد.
اما در بیت زیر از آن سام دانسته شده است: بخواست مرکب و تنها نشست از بر زین بدان صفت که خداوند رخش سام سوار (سروش اصفهانی،0431:772) (نیز رجوع شود به شاهنامه 07/35/2) 21.