چکیده:
سقراط فیلسوف یونانی به معلم اول شهرت دارد.روش وی که به روش سقراطی معروف است،در بسیاری از حوزههای آموزشی،از دبستان تا دبیرستان،کلاسهای فلسفه در دانشگاه و دانشکدههای حقوق به کار گرفته شده است.تنوع استفاده از روش سقراطی بر اهمیت این روش دلالت دارد. نقدهای بسیاری درباره سقراط ارائه شده است.توجه به این نقدها به فهم درست دیدگاه سقراط و ارزیابی آن کمک میکند.به علاوه،چنین انتقاداتی عنصری کلیدی برای تصمیمگیری دربارهء نحوهء به کارگیری روش سقراطی در تعلیم و تربیت کنونی است. در مقالهء حاضر ابتدا روش سقراطی مورد بررسی قرار گرفته و دو عنصر کلیدی آن،یعنی استنطاق و به بن بست کشاندن مخاطب توضیح داده میشود.سپس دو جنبه متمایز تحت عنوان تناقض در روش سقراطی،با استناد به گفتگوهای سقراط مورد بحث قرار میگیرند.در این مقاله،نشان داده میشود که گرچه در دوران معاصر، در موارد متعددی سقراط و روش وی مورد توجه قرار گرفته است،اما هرکدام،تنها به یکی از جنبههای مذکور توجه نمودهاند و به عبارت دیگر،نقل توجه خود را بر یک جنبه قرار دادهاند.در نهایت،مقالهء حاضر به تأسی از این نوع توجه،یعنی با عنایت به یکی از جنبههای این روش،کاربرد آن را در تربیت شهروندی از منظری جدید مد نظر قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"برای یافتن چنین سردرگمی و احساس به بنبست رسیدنی،در متون کلاسیک،باید به گفتههای منون بعد از اینکه سقراط او را دربارهء فضیلت مورد پرسش قرار داده است،مراجعه نمود: «سقراط،پیش از آنکه با تو آشنا شوم شنیده بودم یگانه هنر تو این است که همه را مانند خود حران و درمانده میکنی.
روش سقراطی و تربیت شهروندی سؤالی که در این بخش به آن پاسخ داده میشود این است که کدام سقراط(سقراط متافیزیکی یا سقراط اخلاقی)و به تبع آن،روش سقراطی(پرسش و پاسخ به منظور دستیابی به حقیقت مطلق یا وارد شدن در پرسشگری مداوم و گشودگی دائمی نسبت به آراء دیگران به منظور دستیابی به حقیقت حاصل از اجماع)برای تربیت شهروندی در دوران معاصر مناسبتر است؟ به نظر میآید روش سقراطی که در آن دستیابی به حقیقت مطلق و خدشهناپذیر به عنوان هدف یا نتیجهء مطلوب،مد نظر نباشد،برای تربیت شهروندی در این دوران،کاربرد بهتری میتواند داشته باشد.
به کارگیری روش سقراطی در تربیت شهروندی نهتنها برای بررسی عقاید و ارزشهای دیگران و عدم پذیرش کورکورانهء این ارزشها اهمیت دارد،بلکه شاگردان با استفاده از این روش یاد میگیرند که چگونه دیدگاهها،باورها و ارزشهای خود را بیان نمایند،آنها را مورد بررسی نقادانه قرار دهند و مبانی عقلانی و منطقی آنها را مشخص کرده و در صورتی که برخی از این عقاید،باورها و ارزشها از مبانی متزلزلی برخوردار باشند،این مبانی را تصحیح و تقویت نموده و آن دیدگاهها،باورها و ارزشهاییرا که مبانی غیر منطقی و غیر عقلانی دارند،رها نمایند."