خلاصه ماشینی:
در این میان سفالگری در دورهی ایلخانی بدعتی را در تزیینات آنکه بیشتر برگرفته از نقشمایههای شرق دور است،در هنر سفالگری اسلامی ایجاد نمود که ردپای آن تا قرنهای بعدی نیز قابل پیگیری است.
مقدمه هنرهای ایران اسلامی در زمینهی سفالگری بزرگترین تضاد خود را با هنرهای دورهی ساسانی عرضه داشت،زیرا با ظهور اسلام روحی دوباره در کالبد هنر سفالگری دمیده شد و پس از قرنها فراموشی و بیمهری سفالینهها و نقوش بر روی آنها بار دیگر جایگاه خود را به دست آورد و نابترین طرحها و نقشها در دستان هنرمند ایرانی جای گرفت.
همچنانکه نفوذ طرحها و حتی البسههای مغولی در مینیاتور این دوران کاملا مشهود است،در نقشهای ایجاد شده بر روی سفالینههای قرن هفتم و هشتم نیز جای پای خود را برجای گذارده است.
الهام از طرحهای چینی و تأثیرپذیری سفالینههای ایرانی از نقوش ظروف چینی،نه بدین خاطر است که هنرمندان ایرانی دورهی ایلخانی نسبت به پیشینیان خود از قدرت تخیل و هنر کمتری برخوردار بودند،بلکه سبک چینی به دور از تخریب استعدادهای ذاتی وی،بهعنوان محرک و ملهم در کار او محسوب میشد.
تعداد زیادی کاشی زرین فام و سفالینههای مربوط به آخرین سالهای قرن هفتم/سیزدهم و برخی قطعات تک رنگی و نقاشی زیر لعابی تاریخدار باقی- مانده از آن دوران نشان میدهد که صنعت سفالگری در ایران همچنان تداوم داشته است.
از اسلیمی یا طرح نخل در ظروف این دوره بسیار استفاده شده است و نقشمایههای درهم پیچیده« s »شکل در آنها زیاد دیده میشود.
oxford,ashmolean museum,1971 10- geza ferhervari,pottery of the islamic world, .