چکیده:
جامعه،با زمینهء تقلید از شعرای سبک عراقی و خراسانی است در حالیکه شعر مشروطه شعری نزدیک به زبان و خواست مردم.در این مقاله سعی شده است رابطهء بین شعر مشروطه و شعر بازگشت کشف شود تا به این نتیجه برسیم که شعر مشروطه از نظر زبان،فکر و جنبهء ادبی دنباله مکتب بازگشت نبوده،بلکه تحول یافتهء شعری است به نام شعر عوام.شعری که دارای چند ویژگی خاص است: 1-اجتماعی بودن موضوع شعر 2-عدم شهرت شاعر 3-توجه اکثریت مردم به شعر 4-شعری زنده و پویا 5-شعر بیبهره از آرایههای ادبی.سبک اگرچه حاصل فکر،اندیشه و نگرش خاص هنرمند است و به قولی ردپای اندیشهء اوست،اما عواملی چون محیط، اجتماع،فرهنگ و جریانهای ادبی در شکلگیری آن نقش عمدهای دارد،به نحوی که هر سبک را میتوان حاصل تغییر مستمر در سبک قبل دانست.در حوزهء شعر فارسی،سبک عراقی تحول یافته سبک خراسانی است زیرا زبان خشن سبک خراسانی در محدودهء قرن ششم هجری و در مصاف با موضوعات رایج در این قرن آن قدر صیقل مییابد که به زبان نرم سبک عراقی مبدل میشود. رابطهء سبک عراقی و هندی نیز از این قاعده تبعیت میکند به طوری که زبان تخیلی شعر قرن نهم به سمت واقعگرایی قرن دهم کشیده شده،مکاتب وقوع و واسوخت شکل میگیرد.زبان عامیانهء مکتب وقوع در شعر سبک هندی قابل درک است. اکنون اگر به سراغ مکتب بازگشت و شعر مشروطه برویم وضع به گونهای دیگر است.زیرا مکتب بازگشت شعری درباری،دور از
خلاصه ماشینی:
"«ایران زعطر علم معطر نمیشود در شورهزار لاله میسر نمیشود سنگ و کلوخ لؤلؤ و گوهر نمیشود صدبار گفتهایم و مکرر نمیشود دندان مار دستهء خنجر نمیشود گفتیم علم و صنعت و ثروت زیاده شد از فیل ظلم شاه به کلی پیاده شد با فوت و فن کاسهگری قلع ماده شد دیدیم مشکل است حجر زر نمیشود دندان مار دستهء خنجر نمیشود رنج دو ساله رفت هدر وامصیبتا شد کاروبار خلق بتر وامصیبتا خوردیم زهر جای شکر وامصیبتا دیدیم هر سیاه چو قنبرنمیشود دندان مار دستهء خنجر نمیشود» 32 حال اگر شعر مشروطه و شعر بازگشتی را باهم مقایسه کنیم به نتایج جالبی دست مییابیم که حاکی از مغایرت کامل این دو شیوهء شعر است که در سیر شعر فارسی پشت سر یکدیگر قرار دارند و به ظاهر مطابق رابطهء حاکم بین سبکها و دورههای شعر میبایست ارتباطی بین این دو شیوهء شعر وجود داشته باشند مگر این که حد فاصلی بین این دو شیوه قائل شویم با تفحص در اشعاری که از اواخر دورهء رواج مکتب بازگشت به دست آمده است به شیوهای در شعر دست مییابیم که بسیار شبیه شعر مشروطه است،شیوهای شعری که در بین عامهء مردم رواج داشته،با زبان خود، دردها و رنجهای ناشی از ظلم و خفقان را بازگو میکردهاند،این اشعار اگرچه از جوهر شعری قوی برخوردار نیست اما زبان گویای مردمی است که درد و رنج خود را با زبان شعر بیان میکنند."