چکیده:
یکی از خصال هنری حافظ،خوش سخنی و مجلس آرایی بوده است و بعضی از غزلها و ابیات شگفت و هنرمندانهء وی گواه روشنی از توجه شاعر به این فن و هنر است. اساسا اگر باور داشته باشیم که بخشی از معنی و تلقی لقب«حافظ»و نیز تبارشناسی این عنوان،مربوط به خوش کلامی و خوش آوازی بوده،آنگاه جلوهای از منش و منزلت شعری حافظ که متأثر از هنر مجلس آرایی است، مشخصتر و نمایانتر میگردد. در این نوشته،سعی شده با تأکید بر منزلت سخندانی و خوش خوانی حافظ،به جلوهای بدیع و هنری از شعر وی پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"در ابیات زیر نیز نقش سخندانی و هنر مجلس آرایی حافظ را بهتر درمییابیم: -در غالب این ابیات،اشارات تکریمآمیز دست،در خطاب به ممدوح و استفاده از زبان حال و اشاره(بیان حال)بیانگر ذوق مجلس آرایی و هنر خوشگویی شاعر در مدح است-: -در اوج و ناز و نعمتی ای پادشاه حسن یا رب مباد تا به قیامت زوال تو (اشاره به بزرگی و عظمت ممدوح و قرار گرفتن دست در حالت دعا و بنابراین در مصراع دوم دعای ممدوح) -به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست که مونس دم صبحم دعای دولت توست (از خطاب به شاه،به خود اشاره میکند:-گدا؛و قرار گرفتن در حالت التجا:-کاین گوش)همچنین همین رویکرد مجلس آرایی و خوش گویی در این ابیات: -رواق منظر چشم من آشیانهء توست کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست -محراب ابرویت بنما تا سحر گهی دست دعا بر آرم و در گردن آرمت -گرچه دوریم از بساط قرب،همت دور نیست بندهء شاه شماییم و ثنا خوان شما -به عاشقان نظری کن به شکر این نعمت که من غلام مطیعیم،تو پادشاه مطاع -چون آب روی لاله و گل فیض حسن توست ای ابر لطف بر من خاکی ببار هم -هزار سال بقا بخشدت مدایح من چنین نفیس متاعی به چون تو ارزانی * هنر سخندانی و خوش خوانی حافظ منحصر به مدح و نکو خوانی و مجلس آرایی اصحاب قدرت و بارگاه پرغوغای آنان نمیشود."