چکیده:
در اغلب آثار ادبی(منظوم و منثور)مرگ یکی از موضوعات مهم را تشکیل میدهد.موضوعاتی نظیر تهور و بیباکی،زیبایی،لذت،نیستی و نابودی،جاودانگی،حقیقت انکارناپذیر،قدرت لا یتناهی،آزادی روح و جان و...،ابعاد مختلف مرگ در نگاه شاعران است.شاید بتوان گفت موضوع انسان نسبت به مرگ و طرز نگرش وی،این مفاهیم را در شعر و نثر ادبی پیش کشیده است.ازاینرو مطرح بودن این قضایا در ادبیات بر کنار از زمان خاصی است و میتواند در همهء زمانها مصادیق آن یافته باشد. انتخاب شعر به عنوان شاعر حکمتهای جاهلی و مقایسه شعر او با شاعرانی که قرنها با او فاصله زمانی دارند-یعنی شاعران معاصر-نشانگر استمرار این نگرش است.
خلاصه ماشینی:
"گاهی آنها را به امنیت و آسایش،رفاه عزت و شرافت و گاهی به ذلت و خواری،سختی و گرفتاری دچار میسازد و عاقبت در نقطهای از این جادهء طولانی به کام مرگ میکشاند و به زندگی آنها خاتمه میدهد و مردمان دیگر را به بلندای راه،به جنبش و حرکت وامی دارد و در انتظار رسیدن به نقطهء مرگ،جلوههایی از زیبایی و یا زشتیهای خود را به آنها نشان میدهد و در دام خود گرفتار میسازد: «و اکثر الناس آلات تحرکها أصابع الدهر یوما ثم تنکسر» (خلیل جبران،4991 م،المجموعة الکاملة العربیة،ص 714) روزگار در جاودان ماندن به مقابله با انسان برخواسته است و برای رسیدن به این هدف،به شیوههای مختلف او را به نابودی دعوت میکند و مرگ نیز با چشمانی تیزبین و دستانی قوی و نیرومند در انتظار اوست تا او را به دام بیندازد.
اگر بخشش مال،از بروز مرگ جلوگیری میکرد و زمان،مرگ انسان را به تأخیر میانداخت،در حقیقت مال و ثروت چه ارزشی پیدا میکرد؟آیا انسانها تمام دارایی خود را در این راه خرج نمیکردند؟اگر زندگی به این اندازه ارزش دارد چرا بعضی از انسانها،آن را قدر ننهاده و آن را در راه هلاکت و نیستی خود،سپری میکنند و برای جاودانی خود بدان ارزش نمینهند؟آیا میتوان بدون فدیه دادن و بخشش مال و جان، جاودانگی در دنیا را به دست آورد؟ «فدیناک،لو ان الردی قبل الفدا بکل نفس بالنفائس یفتدی أبی الموت الا ان ینالک سهمه و الا یری شمل السخاء مبددا» (ابو ماضی،0002 م،ص 003) نتیجه در بررسی ابیات مورد بحث،میتوان به این نتیجه رسید که زهیر در ارائه مفاهیم و مطالب دو شیوه در پیش گرفته است: 1-به ظاهر موضوع توجه نموده و فقط به ذکر مطالب و مفاهیمی در این مورد اشاره نموده است که این ویژگی در ابیاتی مانند: «بدا لی ان الناس تفنی نفوسهم و اموالهم،و لا اری الدهر فانیا و انی متی اهبط من الأرض تلعة اجد أثرا قبلی جدیدا و عافیا» ملاحظه میشود."