چکیده:
ارتباطات جهانی نیز بسهم خود این امر را تشدید کرده،نگرانیها را افزون مینماید. با اینکه شهرها در گذشته،شاخصها و معیارهای مطلوب توسعه و تمدن را در آغوش خود پرورانده،بارور میکردند؛امروز با افزایش انفجاری جمعیت،برخلاف توسعه و مدنیت، گام برمیدارند و با گسترش فضایی ناهنجار به ضرر زیرساختهای اکولوژیکی عمل میکنند. در این میان رسالت جغرافیا در حقیقت پاسخ به علایقی است که وجدان ملتها و دولتهای جهانی را،در رفع مسایل و مشکلات حاصل از رشد فزایندهی شهر و شهرنشینی بیدار و کارآ نگهدارد.در آغاز قرن بیست و یکم،جمعیت شهری دنیا،بمرز 50 درصد کل جمعیت جهان رسیدهاست و پیشبینی میشود؛در سال 2025 میلادی از مرز 61 درصد تجاوز نماید. نزدیک به 12 درصد این جمعیت،در شهرهای بالای 10 میلیون نفر،ساکن خواهد بود و وجود شهرهای 20 تا 30 ملیونی در 25 سال آینده قابل پیشبینی است.بدینترتیب،در حالی که جمعیت دنیا در حال افزایش است؛توزیع فضای شهری با مهاجرتهای انبوه جوامع روستایی بنفع شهرها روزبهروز،بطور فزایندهای بعدم تعادل گرایش پیدا میکند.این امر،نگرانی عمیقی را،در سطح جهانی موجب میشود.و حال پرسش این است که:چگونه میتوان یان حجم جمعیتی انبوه،با فرهنگ و رفتارهای متفات را در درون شهرها کنترل و سازماندهی کرد؟مهاجرتهای برونمرزی و بین المللی،متشکل از فرهنگ و تمدنهای گوناگون،که ناشی از تنشهای منطقهای است و مشکلات اقتصادی و سرعت توسعهی
خلاصه ماشینی:
"جدول شماره 3-51 شهر اول بالای 01 میلیون نفر و جمعیت آنها در جهان1 (به تصویر صفحه مراجعه شود) شهرهای جهان: تعدد شهرهایی که در جهان در سال 4991،بیش از یک میلیون نفر،جمعیت داشتند 182 شهر بود،که در این میان،12 شهر،بین 5 تا 01 میلیون و 21 شهر،بیش از 01 میلیون -------------- (1)- UNITED NATION,1994 PP 2-23.
مسایل و مشکلات قومی و اجتماعی در کشورهای جهان سوم: بحث در این راستا مفصل و بقول معروف«مثنوی هفتاد من کاغذ شود»ولی آنچه موجبات تشدید وضعیت اجتماعی شهرهای جهان سوم شدهاست؛افزایش بیش از حد جمعیت این شهرها بواسطهی مهاجرت گروههای مختلف قومی و نژادی،در تمام ابعاد آن است.
بدینترتیب،تعامل فرهنگی گروهها و جوامع مختلف انسانی در سطح کردهی زمین و ارتباطات فشرده و مستمر آنها با همدیگر از مسایلی هستند که در جغرافیای امروز و در چهارچوب گفتگوی تمدنها قابل بحث و ارزیابی است؛تا حد اقل مشکلات ناشی از برخورد و تقابل فرهنگها و تعارضات قومی،زبانی و مذهبی را کمرنگتر و در سطح پایینتری از نیروی محرکهی طبقات جمعیتی ساکن در یک شهر قرار دهد.
2 سئوال نهایی اینکه با توجه به پدیدهی تمرکزگرایی(همگرایی)که در دورههای مدرنیزم اتفاق افتاده و عدم تمرکز(واگرایی)که امروز در پستمدرنیزم اتفاق میافتد و در اکثر کشورهای رشدیافته تحقق پیدا میکند،تحولات شهری،روند تکاملی خود را در کشورهای جهان سوم چگونه پشتسر خواهندگذاشت؟آیا تعامل فرهنگی داخل شهرها و ایجاد زمینهای مناسب برای ترویج مناسبات روابط سالم فرهنگی و تمدنها،راهگشای این جریانی که در دورنمای احتمالی آن به ناکجاآباد ختم میشود؛خواهد بود یا نه؟ یا اینکه فرهنگها تا چه اندازه و تحت چه شرایطی خواهندتوانست در رشد اقتصادی سهیم گشته به عنوان نیروهای محرکهی آنها در آینده محسوب شوند؟ -------------- (1)-پراکاس ماتور."