چکیده:
گسترش شهرنشینی و شهرگرایی در قرن بیستم،ناشی از انقلاب صنعتی،لیبرالیسم اقتصادی و..چشماندازهای آتی،پروژهی توسعهی شهری را با چالشهایی مواجه کرد. همچنین شهری شدن جهان،نیاز به مدیریت شهری با رویکرد جدید مشارکتی و هدایت سیستماتیک سیستمهای شهری را آشکار ساخت. مدیریت شهری به اتکاء مدیریت شورایی و رویکردهای مشارکتی،افق جدیدی فراروی حل چالشهای شهر و شهرنشینی قرار داده که در این مقاله از آن بعنوان راهکارهای مشارکتی نام برده شده است. این مقاله به بیان سابقهی مدیریت شهری در جهان و ایران و برخی رویکردهای مشارکتی در مدیریت شهری پرداخته و برخی بازتابهای آن را مورد بحث قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"(تشکر،8731،ص 7)همچنین جنگ تحمیلی،تمرکز اداری و ادامه کارکردهای با سیستم و ساختار قدیمی که مدیریت متمرکز را میطلبید،تحقق نظام مدیریت شورایی در امور شهری و روستایی را به تاخیر انداخت،تا اینکه در سال 6731 ش بحث توسعه سیاسی و تاکید مسئولان مشارکت خواه کشور بر ضرورت تعاون و همکاری مردم در پیشبرد اهداف کشور در زمینههای مختلف، احیاء نظام شورائی در مدیریت امور شهر و روستا در دستور کار دولت قرار گرفت.
برآیند قانون شوراها محور قرار دادن مشارکت مردمی و یک نوع تفویض اختیار در مدیریت شهری است و هدف از تاکید بر مردم و نقش آنها در تصمیمات،تدوین سیاستها و طرحهای شهری،رسیدن به وضع مطلوب شهری با ارائه راهکارها و برنامهها با رویکرد مشارکتی جدید (new participatory approach) است.
باتوجهبه نقش و اهمیت شوراها بعنوان تبلور حضور مردمی در مدیریت نظام شهری نمودار زیر،درکی از کارکرد و اثرات نظام شورایی را در زمینهی تاثیرپذیری و تاثیر گذاری در عرصهی توسعهی ملی به نمایش میگذارد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتیجهگیری: تاکنون عدم توجه به شهروندان-به نوعی شهروندمداری-در اداره امور شهری طی دوران گذشته،حکومت قبل از انقلاب و به حد اقل رسیدن نقش مردم در تصمیمات و برنامههای عمرانی و توسعهی شهری بعد از انقلاب،مشهود بوده است.
اما هنوز نتایج نظام شورایی در مدیریت شهری تبلور چشمگیر نیافته است،لذا روند مطلوب در قانونمندی نظام شهروندمدار و مردمگرای شوراها این است که با همه نواقص و کاستیها در محیط شهری،برنامهها و طرحهای عمرانی با اتکاء مدیریت شورایی،دیدگاه مردمی داشته و ضمن توجه به استراتژی توسعه از پایین به بالا نقش و جایگاه مردم در فرآیند توسعهی شهری به رسمیت شناخته شود."