چکیده:
دستیابی به هرگونه توسعه در هر سطحی در گرو نظارت و توجه بیشتر به زنان در جوامع روستایی است.به عبارت دیگر،اینگونه میتوان استدلال کرد که توسعهی ملی مترادف با قرار دادن زنان در فرایند توسعهی روستایی است.از آنجا که تحول موقعیت زنان خود به عنوان عامل کلیدی در اصلاح بسیاری از شاخصهای توسعهی اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی است،بنابراین توجه به آنها و اهمیت دادن به نقش آنها به همان اندازه اهمیت دارد که برای توسعهی جامعه یا به عبارتی توسعهی ملی مهم است.از طرف دیگر نقش زنان در ایجاد فرصتهای درآمدزا انکار ناپذیر است،زیرا ثابت کردهاند که میتوانن به نوعی نقش عمدهای در اقتصاد خانوار داشته باشند.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله سعی میشود تصویر کلانی از نقش زنان در توسعهی روستایی و موقعیت اصلی1آنها از لحاظ مشارکت در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ارائه شود و در نهایت به فرصتها و محدودیتها و بایدهای لازم جهت ارتقای نقش آنها در فرایند توسعهی روستایی اشاره شود:اگر از جنبهی اقتصادی،تولید،پتانسیلها و نقش زنان روستایی اشاره شود،کافی است بدانیم کل روستاهای منطقه 175 آبادی است و 792 روستای آن مسکونی است،شهرستان 000701 هکتار اراضی قابل کشت دارد و از کل جمعیت روستایی منطقه حدود 05 درصد آنها را زنان تشکیل میدهند که اکثریت آنها در گروه جمعیتی فعال جای میگیرند و 57 درصد آنها در بخش کشاورزی و زیرمجموعههای آن به صورت نیمه وقت یا تماموقت مشغول به کارند(شکور،0831،5).
اطلاعاتی که از پرسشنامه استخراج گردید،حاکی است که زنان روستایی نقش برجستهای در اقتصاد خانوار ایفا میکنند و از منابع مهم توسعهی روستایی به حساب میآیند و با توجه به این که زنان روستایی مورد مطالعه که حدود نیمی از جمعیت روستا را تشکیل میدهند و اکثر آنها بهطور تماموقت و یا نیمه وقت به کارهای تولیدی مشغول هستند، در تعریف مرکز آمار ایران شاغل محسوب نمیشوند و در آمارها به شمارش درنمیآیند.
در تحقیق حاضر با توجه به رویکرد فقرزدایی به زنان روستایی،آنها را به عنوان بهرهبردار دومین تولید کننده درآمد نقدی خانوار معرفی مینمود،زیرا گرایشهایی که در زنان روستایی وجود دارد، تامین برنامههای پرورشی و آموزشی برای ارائه مهارتهای مورد نیاز بازار به زنان است و آنان را قادرمیسازد حتی در بازار کار با مردان به رقابت برخیزند این امر هرگونه مشارکت زنان را به دنبال دارد."