خلاصه ماشینی:
"آیا لشکر پروانه میتواند در نبرد با دستگاه سمپاش جان سالم به در ببرد؟ آیا سنجاقک میتواند لولههای پولادین ـ که جوی آب را از او گرفتهاند ـ بشکند و دوباره صاحب جویباری شود تا در کنار آن پرواز کند؟ آیا پیکر شکنندة قلم نی میتواند با حروف سخت سربی رقابت کند؟ اما بیشترین ناخشنودی سپهری برای از دست رفتن ارزشهای اصیل و انسانی است که آن را در مسافر ـ که به نوعی قطعنامة شعری و فلسفی شاعر است ـ میبینیم، همچنانکه ضیاءالدین ترابی به درستی اشاره میکند: «شرح زندگی، دیدهها، تجربهها، و دیدگاههای شاعر است».
(Sanders 1999 : 496) در این بخش از مقاله تلاش میشود با مراجعه به اشعاری که در بخش پیشین به عنوان نشانههای گریز شاعر از جهان پیرامون ذکر شدهاند، یعنی «کودک دزدیده شده»، «سفر به بیزانس»، «سرزمین خوشبختی»، «گدایی با فریاد به گدایی دیگر گفت»، و «دریاچه اینسفری»، به برخی از ویژگیهای جهان مطلوب ییتس اشارهشود.
افزون بر این، «سرزمین خوشبختی» و نیز «گدایی با فریاد به گدایی دیگر گفت»، هر دو به یکی دیگر از ویژگیهای جهان مطلوب ییتس یعنی پایداری ارزشها ـ که در شعر «سفر به بیزانس» به آن پرداخته شد ـ اشاره میکنند.
در نتیجه، این شعر به یکی از ویژگیهای جهان مطلوب شاعر که عبارت است از جایگاه بلند هنر در زندگی انسانها نیز اشاره دارد.
سپهری با شکایت از شهری که در آن سیمان، آهن و سنگ به صورت هندسی رشد میکنند و ییتس با شکایت از جهانی که در آن علمکدهای هست اما آوازکدهای نیست، نسبت به علمزدگی زمانه خود اعتراض میکنند و در آرزوی جهانی هستند که در آن، مسیر و قالب زندگی انسان را نه صنعت و فن، بلکه هنر و شعر تعیین کند."