چکیده:
تحقیق درباره چیستی و ماهیت قوانین طبیعی، تحقیقی اساسی و محوری در فلسفه علم است که اهمیت آن به مرزهای معرفت شناسی و متافیزیک هم نفوذ می کند. از مباحث جذاب و فرعی این پژوهش، بحث «قوانین بی مصداق» است. در این مقاله، با ارائه دو دیدگاه مهم درباره چیستی قوانین طبیعی، چگونگی برخورد آنها با مشکل قوانین بی مصداق گزارش و نارساییهای آنها بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
حال پس از روشن شدن مقصود از قانون بیمصداق، به ذکر پارهای از مشکلاتی که این دسته از قوانین برای فیلسوفان در بحث از ماهیت قوانین طبیعی فراهم آورده است، پرداخته، راه مواجهه با آنها بیان میشود.
از لوازم این راهحل این است که اگر یک نوع مشخص در هیچ زمانی مصداق نداشته باشد، وجود آن از نظر فیزیکی محال باشد.
ما بر این باوریم که انواع عامی از اشیاء را میتوان در نظر گرفت که در هیچ زمانی وجود ندارد، اما قوانین طبیعی وجود آنها را مردود اعلام نکرده است، هر چند مورد خاص قنطورس از این انواع نباشد.
دیدگاهی که وی پیش میکشد این است که یک گزاره ناظر به قانون بی مصداق باید به عنوان یک شرطی خلاف واقع (22) تفسیر شود.
اگر این قانون وجود داشته باشد، آنگاه گفته میشود که این شرطی خلاف واقع هم صادق است.
لب دیدگاه وی این است که گزاره ناظر به قانون بیمصداق باید به عنوان یک شرطی خلاف واقع تفسیر شود.
گزارههای ناظر به قانون بیمصداق در واقع فقط گزارههایی هستند، دال بر این که اگر برخلاف واقع، کلیات معینی مصداق یافته بودند، یعنی وجود میداشتند، چه قوانینی معتبر میبود.
اما درباره موارد تولی که قوانین بیمصداق خاصی وجود دارند و در عین حال محتوای آن برای ما ناشناخته است، نظریه انتظام چه میتواند بگوید.
دو ملاحظه درباره آنچه گذشت دو ملاحظه به نظر نگارنده میرسد: 1- حتی اگر به اصل مصداق پایبند باشیم، میتوان گفت کلیات به دو صورت بالقوه و بالفعل در طبیعت وجود دارند.
7- Armstroug, what is a law of Nature?, Cambridge University Press, P.